ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس استدراج، دادن نعمت دنبال نعمت است به متنعم تا درجه به درجه پايين آيد، و به ورطه هلاكت نزديك شود، و قيد" مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ" براى اين است كه اين هلاكت از راه نعمت فراهم مى‏شود، كه كفار آن را خير و سعادت مى‏پندارند، نه شر و شقاوت.

" وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ" كلمه" املاء" كه فعل" املى" از آن مشتق شده به معناى مهلت دادن است، و كلمه" كيد" به معناى نوعى حيله‏گرى است، و كلمه" متين" به معناى قوى و محكم است.

و معناى آيه اين است كه:

من به كفار مهلت مى‏دهم تا در نعمت ما با گناه بغلتند، و هر جور دلشان خواست گناه كنند، كه كيد من قوى است.

و اگر در اين آيه سياق را از" ما" كه عظمت را مى‏رساند و مى‏فهماند به هر نعمت ملكى موكل است به" من" برگردانيده، در آيه قبلى مى‏فرمود:

ما چنين و چنان مى‏كنيم، و در اين آيه مى‏فرمايد:

من چنين و چنان مى‏كنم، براى اين است كه املا و مهلت دادن همان تاخير أجل است، و در قرآن كريم هر جا سخن از اجل به ميان آمده، به غير خداى سبحان نسبتش نداده، مثلا فرموده:

" ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ" «1».

" أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ" كلمه" مغرم" به معناى غرامت است، و كلمه" اثقال"- به كسر همزه- به معناى تحميل ثقل است، و اين جمله عطف است بر جمله" أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ ..."، و معنايش اين است كه شايد تو از اين مجرمين كه حكم كرده‏اند به اينكه در قيامت با مسلمين يكسانند، مطالبه اجر كرده‏اى، و ايشان فكر كرده‏اند در برابر دعوت تو بايد مزد سنگينى بپردازند، و بدين جهت براى خلاصى از آن غرامت اين حرفها را مى‏زنند، نه اينكه راستى سخنى جدى بوده باشد.

" أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ" از ظاهر سياق برمى‏آيد كه مراد از غيب، غيب عالم است كه همه امور با اندازه‏گيرى محدود نازل مى‏شود و در منصه ظهور مستقر مى‏گردد، و بنا بر اين، مراد از" نوشتن"، همان اندازه‏گيرى و قضا، و مراد از" نزد ايشان بودن غيب" اين است كه مسلط بر غيب باشند، و عالم غيب ملكشان باشد.

(1) پس اجلى مقدر كرد و اجل نزد او معين شده است. سوره انعام، آيه 2.

/ 676