ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيان آيات

پاره‏اى از نشانه‏ها، مقدمات و وقايع قيامت:
نفخ در صور، كوبيده شدن زمين، كوه‏ها، انشقاق آسمان، و ...

اين آيات فصل دومى است كه حاقه را با پاره‏اى از نشانيها و مقدماتش و شمه‏اى از وقايعى كه در آن روز رخ مى‏دهد معرفى مى‏كند.

" فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ" در سابق گفتيم كه تعبير" دميدن در صور" كنايه است از مساله قيامت (هم چنان كه رسم است براى اعلان مردم به اينكه مثلا فلان مال التجاره آمده، و يا فلان سفر در پيش است، همه حاضر شويد شيپور مى‏زنند)، دميدن در شيپور نيز كنايه است از حاضر كردن مردم براى رسيدگى به حسابهايشان، و اگر آن را به صفت" واحدة" توصيف كرده، براى اشاره به اين معنا بوده كه مساله حتمى است و قضائش رانده شده و امر معلقى نيست كه احتياج به تكرار نفخه داشته باشد، و آنچه از سياق آيات به ذهن مى‏آيد اين است كه منظور از اين نفخه واحده، نفخه دوم است كه در آن مردگان زنده مى‏شوند.

" وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً" كلمه" دك"- با تشديد كاف- مصدر فعل مجهول" دكتا" است، و معنايش كوبيدن سخت است، به طورى كه آنچه كوبيده مى‏شود خرد گشته به صورت اجزايى ريز در آيد، و منظور از حمل شدن زمين و جبال اين است كه قدرت الهى بر آنها احاطه مى‏يابد، و اگر مصدر" دك" را (با تاى وحدت" دكة" آورد، و علاوه بر آن) با كلمه" واحدة" توصيف كرد، براى اين بود كه به سرعت خرد شدن آنها اشاره كند، و بفهماند خرد شدن كوه‏ها و زمين احتياج به كوبيدن بار دوم ندارد.

" فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ" يعنى در چنين روزى قيامت بپا مى‏شود.

" وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ" كلمه" انشقاق" در هر چيز استعمال شود معناى جدا شدن قسمتى از آن را مى‏دهد، و كلمه" واهيه" از ماده" وهى" است، كه به معناى ضعف. و به قولى به معناى پاره شدن چرم و جامه و امثال آن است.

/ 676