ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
راغب مىگويد:انكار، ضد عرفان است، و براى اظهار اينكه من فلانى را نمىشناسم، هم گفته مىشود:" أنكرت فلانا"، و هم گفته مىشود:" نكرت فلانا"، و اصل معناى اين كلمه اين است كه چيزى وارد بر قلب شود كه قلب تصورش را نكرده باشد، و اين خود نوعى جهل است، و در قرآن كريم آمده:" فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ- وقتى ديد دستشان به غذا نمىرسد ناشناس تشخيصشان داد". و نيز مىگويد:كلمه" نكر" هم به معناى زيركى است و هم به معناى امرى دشوار است، كه اذهان آن را نمىشناسد «1».گفتار در بيان حال مكذبين در برابر حكمت بالغهاى كه به ايشان القاء مىشود، و مواعظى كه به عنوان انذار گوشزدشان مىگردد در جمله" فَتَوَلَّ عَنْهُمْ" تمام مىشود، و از جمله" يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ" مجددا به قسمتى ديگر از آن مواعظى كه قبلا داشت پرداخته حال و وضع مكذبين در قيامت و حال و روز امتهاى مكذب گذشته را در لحن عتاب و توبيخ شديد ذكر مىكند، در لحنى كه دلها را براى تنبه تكان مىدهد، و ديگر عذرى براى اعراض اعراض كنندگان باقى نمىگذارد.پس بنا بر اين جمله" يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ ..." كلامى است جداى از ما قبل خود، كلامى است كه مىخواهد دوباره آن مواعظى را كه قبلا ذكر كرده بود در مقام جواب از سؤالى تقديرى از سر گيرد، گويا بعد از آنكه فرمود:" فَتَوَلَّ عَنْهُمْ" شخصى پرسيده:خوب وقتى پيامبر از ايشان روى بگردانيد مال كار آنان چه بود؟ فرمود:
" يَوْمَ يَدْعُ ..."، يعنى حال عاقبت دنيايشان را كه گفتيم كه همان حال امثال آنان از قوم نوح و عاد و ثمود و ديگران بود، چون اينها بهتر از آنها نيستند، و اما حال آخرتشان در روزى كه دعوت كننده دعوت مىكند ...