ترجمه تفسیر المیزان جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
روايت كرده كه در ذيل آيه:" لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها" فرموده:" استيناس" عبارت است از صداى پا و سلام كردن «1».مؤلف: اين روايت را صدوق هم در معانى الاخبار از محمد بن حسن به طور رفع از عبد الرحمن نامبرده از امام صادق (ع) نقل كرده «2».و در مجمع البيان از ابى ايوب انصارى روايت كرده كه گفت: به رسول خدا (ص) عرض كردم: كه استيناس به چه نحو صورت مىگيرد؟ فرمود به اينكه آدمى تسبيح و حمد و تكبير گويد و تنحنح كند تا اهل خانه بفهمند «3».و از سهل بن سعد روايت شده كه گفت مردى سر زده وارد يكى از اطاقهاى رسول خدا (ص) شد، رسول خدا (ص) داشت سر خود را شانه مىزد، و فرمود: اگر من بدانم كه تو نگاه مىكردى همان شانه را به دو چشمت مىكوبيدم، اينطور استيذان كردن همان نگاه كردن و حرام است «4».و روايت شده كه مردى از رسول خدا (ص) پرسيد آيا از مادرم هم اذن دخول بخواهم؟ فرمود: آرى، گفت: آخر او غير از من خادمى ندارد، باز هر وقت بر او وارد مىشوم استيذان كنم؟ فرمود آيا دوست دارى او را برهنه ببينى؟ آن مرد گفت نه فرمود: پس استيذان كن «5».و نيز روايت شده كه مردى مىخواست به خانه رسول خدا (ص) در آيد تنحنح كرد، حضرت از داخل خانه به زنى به نام روضه فرمود: بر خيز به اين مرد ياد بده كه به جاى تنحنح بگويد السلام عليكم آيا داخل شوم؟ آن مرد شنيد و همين طور گفت. پس فرمود: داخل شو «6».مؤلف: در الدر المنثور هم از جمعى از صاحبان جوامع حديث روايت اولى را از ابى ايوب، و دومى را از سهل بن سعد، و چهارمى را از عمرو بن سعد ثقفى آورده «7».و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از عبادة بن صامت روايت كرده كه شخصى از رسول خدا (ص) پرسيد: چرا در هنگام ورود به خانهها بايد استيذان كرد؟