ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ذيل آيه هم پديد نمى‏آيد، و آن اين است كه ميان تورات و انجيل و قرآن غير از مساله دفعى و تدريجى بودن، فرق ديگرى نيز هست و آن اين است كه آن دو كتاب به صورت لوحى نوشته شده نازل شدند به خلاف قرآن كه اصلا از مقوله كاغذ و خط نبوده، بلكه از مقوله صدا و مسموعات بوده است. و معلوم است كه كتابى كه به اين طريق وحى مى‏شود تدريجى بودن را لازم دارد، چون بايد كلمه كلمه خوانده و شنيده شود.

و طعنه كفار هم اين نبود كه چرا يكباره به صورت كتابى در بين دو جلد نازل نشده،- البته نحوه نزول قرآن به رسول خدا (ص) را يا ديده بودند و يا از ديگران شنيده بودند- بلكه پيشنهادشان اين بود كه چرا آن فرشته‏اى كه وحى را مى‏آورد و براى او مى‏خواند همه را تا به آخر و يكباره نمى‏خواند؟ خلاصه، چرا آيه به آيه، و سوره به سوره، هم چنان نمى‏خواند تا بعد از مدتى همه‏اش تمام شود؟ و اين معنا با كلمه تنزيل كه تدريج را مى‏رساند موافق‏تر است.

و اما اينكه مرادشان از اين پيشنهاد اين باشد كه به صورت كتابى نوشته شده و همه‏اش در يك جلد نازل شود، آن چنان كه تورات و انجيل و زبور (به طورى كه يهود و نصارى معتقد بودند) نازل شده، احتمالى است كه كلام قرآن هيچ دلالتى بر آن ندارد، علاوه بر اين مشركين مكه اصلا ايمانى به تورات و انجيل نداشتند تا پيشنهاد كنند كه اين كتاب آسمانى مانند آن دو كتاب نازل شود.

به هر حال اينكه گفتند:" لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً" اعتراضى است از ايشان بر قرآن كريم از جهت نزولش، و خواسته‏اند بگويند: اين كتاب، آسمانى نيست، و از ناحيه خداى سبحان نيامده، چون اگر كتابى آسمانى، و متضمن دين آسمانى مى‏بود كه خدا آن را از مردم خواسته و رسولى فرستاده تا آن را به بشر ابلاغ كند مى‏بايست دينى كامل و تام الاجزاء باشد و اصول و فروعش، فرائض و سنت‏هايش، همه يك جا نازل شده باشد و حال آنكه اين كتاب بدين گونه نيست، يك جا نازل نشده و اجزايش هم منظم و مركب نيست، بلكه سخنانى است پراكنده، كه در هر واقعه‏اى يك قسمت آن را مى‏آورد- البته قسمتى را مى‏آورد كه تا اندازه‏اى با آن واقعه و حادثه ارتباط دارد- آن وقت جمله‏هاى رديف شده آن را آيات الهى ناميده و به خدا نسبتش مى‏دهد و ادعاء مى‏كند قرآنى است كه از جانب خدا بر او نازل شده و حال آنكه اين طور نيست، بلكه خودش در هر واقعه‏اى مى‏نشيند و سخنى مناسب با آن را مى‏سازد و آن گاه به خدا افتراء و دروغ مى‏بندد. اين مردى خارج از دين و گمراه است.

اين بود تقرير و بيان اعتراض مشركين، آن طور كه از مجموع اعتراض و جواب به دست مى‏آيد.

/ 583