ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در اين آيه التفاتى است از سياق تكلم با غير (ما)- كه در آيات سابق بود- به سياق غيبت و نكته‏اش اين است كه مراد از اين آيه و آيات بعد از آن، بيان اين جهت است كه امر هدايت به دست خدا است و رسول خدا (ص) هيچ اختيارى در اين باب ندارد و خدا هم اراده نكرده آنان را هدايت كند و رسالت و دعوت حقه انبياء، در مقابل ضلالتى كه چون سايه بر اهل ضلال گسترده شده و برداشتن ضلال از هر كس كه بخواهد، از شاخه‏هاى سنت عمومى الهى است در گستردن رحمت بر خلق، همانطور كه آفتاب را بر زمين مى‏گستراند، و سايه گسترده در آن را بر مى‏دارد.

و معلوم است كه خطابى كه متضمن بيان اين حقيقت است، چيزى نيست كه اختصاص به رسول خدا (ص) داشته باشد، مخصوصا با اينكه قبلا از آن جناب قدرت بر هدايت را سلب كرده بود، پس آن جناب نبايد مخاطب قرار گيرد، اما كفار، آنها هم كه هواى خود را اله خود گرفته‏اند و گوش و عقل خود را از كف داده‏اند، نبايد مخاطب شوند، ناگزير بايد سياق از خطاب و تكلم، به غيبت التفات يابد.

و در جمله" ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا" رجوعى دوباره است از سياق غيبت به همان تكلم سابق، و اين برگشتن، علاوه بر آن نكته كه گفته شد، اظهار عظمت و كبريايى او نيز هست.

و گفتار در جمله" وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ ..." و جمله" وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ ..." و جمله" وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ ..." و جمله" وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً ..." همان گفتارى است كه در ذيل جمله" أَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّكَ ..." گذشت، و همچنين گفتار در جمله" وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً ..." و جمله" وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ" و جمله" وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا" همان گفتارى است كه در ذيل جمله" ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ" گذشت.

" وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً"" لباس بودن شب" از اين باب است كه ظلمت آن مانند لباس و پرده، آدمى را مى‏پوشاند و به طورى كه راغب گفته:" سبات" بودن خواب به معناى اين است كه در هنگام خواب آدمى از هر كارى منقطع مى‏شود، و معناى" نشور" قرار دادن روز، اين است كه حركت و طلب رزق را در روز قرار داده است «1».

و اين معانى، يعنى پوشيدن خداى تعالى آدميان را با لباس شب، و قطع ايشان از عمل‏

(1) مفردات راغب، ماده" سبت" و" نشر".

/ 583