ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و جنب و جوش و سپس منتشر كردنشان در روز براى سعى و عمل، حالش حال همان گستردن سايه و دليل قرار دادن آفتاب بر وجود سايه و گرفتن سايه به وسيله آفتاب به سوى خود مى‏باشد.

" وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً" كلمه" بشر"- به ضمه باء و سكون شين- مخفف" بشر"- به دو ضمه- است كه جمع" بشور" به معناى مبشر است و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى كسى است كه بادها را مى‏فرستد تا قبل از آمدن رحمتش (باران)، بشارت آن را بياورد.

و مقصود از" سماء" در جمله" و از سماء آبى طهور نازل كرديم" جهت بالا است كه همان جو بالاى زمين است، و" ماء طهور" به معناى نهايت درجه پاكى است كه هم خودش طاهر است و هم طاهر كننده غير خودش مى‏باشد، چرك‏ها و كثافات را مى‏برد و رفع حدث مى‏كند، بنا بر اين، كلمه طهور به طورى كه ديگران هم گفته‏اند صيغه مبالغه است.

" لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِيَّ كَثِيراً" كلمه" بلدة" معروف است، ولى بعضى «1» گفته‏اند: مراد از آن مطلق مكان است، هم چنان كه در آيه" وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ" «2» همين معنا منظور است و به همين جهت وقتى براى كلمه" بلد" صفت مى‏آورد، مذكر (ميت) مى‏آورد، نه مؤنث (ميته)، و اين به اعتبار معناى منظور از كلمه مى‏باشد كه مكان است، زيرا اگر معناى مكان منظور نبود بلكه معناى" شهر" منظور بود بايد صفتش را مؤنث مى‏آورد و مى‏فرمود:" بلدة ميتة".

و مكان ميت، آن سر زمينى است كه گياه نروياند، و احياى آن به همين است كه با فرستادن باران، سبز و خرمش كند، و كلمه" اناسى" جمع انسان است، و معناى آيه روشن است.

حال شامل شدن مرگ بر زمين و احتياج چارپايان و انسانها به آب و نازل كردن آب پاك كننده از آسمان و زنده كردن زمين مرده را با آن و سيراب كردن چارپايان و انسانهاى بسيار، حال همان گستردن سايه است و سپس قرار دادن آفتاب را دليل بر آن و سپس از بين بردنش به وسيله آفتاب، كه بيانش گذشت.

" وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً" از ظاهر اتصال آيه به ما قبل برمى‏آيد كه ضمير در" صرفناه" به كلمه" ماء" بر

(1) روح المعانى، ج 19، ص 31.(2) سرزمين پاك، گياهش به اذن پروردگارش بيرون مى‏آيد. سوره اعراف، آيه 58.

/ 583