ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شفعايى كه واسطه ميان ما و خدا است براى اين كار انتخاب كند، و به سوى ما گسيل بدارد نه يك بشرى كه هيچ نسبت و ارتباطى با او ندارد، علاوه بر اين، اگر آن ملائكه را كه گفتيم بفرستد، و آنها بشر را به سوى يكتاپرستى دعوت كنند، و بگويند كه نبايد شما، ما ملائكه را ارباب و معبودهاى خود بگيريد، بشر بهتر گفته آنان را مى‏پذيرد و زودتر تصديق مى‏كند، چون خود آنان مى‏گويند كه غير خدا را نبايد پرستيد.

و اگر از ارسال ملائكه تعبير به انزال كرد، ارسال با انزال تحقق و خارجيت پيدا مى‏كند. و اگر به لفظ جمع تعبير كرد نه مفرد، شايد به اين جهت باشد كه مرادشان از اين ملائكه همان ملائكه‏اى باشد كه مشركين آلهه خود گرفتند، و اين گونه فرشتگان در نظر مشركين بسيارند.

سوم اينكه گفتند:" ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ" و حاصلش اين است كه اگر دعوت او حق بود، نظير و مانندى برايش پيدا مى‏شد و تاريخ گذشتگان مانندى براى او سراغ مى‏داد و قطعا پدران و نياكان ما از ما بهتر و عاقل‏تر بودند و در اعصار آنان چنين دعوتى اتفاق نيفتاده، پس اين دعوت نوظهور و دروغى است.

چهارم اينكه گفتند:" إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ" كلمه" به جنة" يا مصدر است، و به معناى مجنون است و يا اينكه مفرد جن است، و معناى" به جنة" اين است كه: فردى از جن در او حلول كرده، و اين مرد با زبان آن جن حرف مى‏زند، براى اينكه چيزهايى مى‏گويد كه عقل سليم آن را قبول ندارد، و نيز چيزهايى مى‏گويد كه جز ديوانگان آن را نمى‏گويند، پس ناگزير مدتى صبر كنيد شايد از اين كسالت بهبودى يابد و يا بميرد و شما از شرش راحت شويد.

اين چهار حجت و يا به اعتبار اينكه اولى تقسيم به دو تا مى‏شود اين پنج حجت مختلف، حرفهايى بود كه بزرگان قوم نوح در برابر عوام خود زدند و يا هر يك حجت طايفه‏اى از قوم بوده، و اين حجتها هر چند حجتهاى جدلى، و داراى اشكال است، و ليكن بزرگان قوم نوح از آنها بهره‏مند مى‏شدند، چون عوام را از اينكه به گفته‏هاى نوح متوجه شوند و دل بدهند، با همين حرفها منصرف مى‏كردند و آنان را در ضلالت باقى مى‏گذاشتند.

" قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ".

نوح (ع) از خدا درخواست نصرت مى‏كند، و حرف باء در" بما" بدليه است، و معناى آن اين مى‏شود كه: خدايا! عوض و بدل تكذيب ايشان تو مرا يارى بده. ممكن هم هست" باء" را براى آلت بگيريم، كه بنا بر آن معنا چنين مى‏شود: خدايا! مرا با همان‏

/ 583