ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنهايى كه غير اعتقادات يقينى و حاصل از برهان و و جدان را نمى‏پذيرند بدان معتقدند.

و به تعبير ديگر، مراد من از" عالمين"، آسمانها و زمين و موجودات بين آن دو است، كه با تدبير واحدى كه در آنها است دلالت مى‏كنند بر اينكه رب و مدبرى واحد دارند و مراد از" رب العالمين"، همان رب واحدى است كه تدبير واحد عالم بر او دلالت دارد و اين دلالت يقينى است، كه و جدان اهل يقين آن را درك مى‏كند، اهل يقينى كه جز با برهان و و جدان سر و كارى ندارند.

حال اگر بگويى فرعون از موسى جز اين را نخواست كه رب العالمين را برايش معرفى كند كه حقيقت او چيست؟- چون در نظر او اين كلمه معناى معقولى نداشت- پس او تنها مى‏خواست معناى اين كلمه را تصور كند، با اين حال چه معنا دارد كه موسى (ع) در پاسخش بفرمايد:" إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ- اگر اهل يقين باشيد؟" چون يقين علم تصديقى است، كه تصور، هيچ توقفى بر آن ندارد، و (حال آنكه) موسى (ع) در پاسخ خود، تصور رب العالمين را مشروط و موقوف بر يقين كرد.

علاوه بر اين آن جناب در پاسخ فرعون مطلبى نفرمود، جز اينكه لفظ عالمين را برداشته (سماوات و الارض و ما بينهما) را به جايش نهاد و به جاى رب العالمين كه فرعون نفهميده بود، گفت:" رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا" و خلاصه لفظ" عالمين" را كه جمع بود تفسير كرد به اسماى مفردات آن جمع- مثل اينكه ما كلمه رجال را تفسير كنيم به زيد و عمرو و بكر- و چنين تفسيرى هيچ فايده‏اى به شنونده نمى‏دهد و شنونده به جز همان تصورى كه از شنيدن لفظ رجال داشت، تصور ديگرى برايش دست نمى‏دهد و يقينى برايش حاصل نمى‏شود.

در جواب مى‏گوييم: اينكه فرعون از موسى (ع) خواست كه برايش كلمه" رب العالمين" را تصوير كند مسلم است و هيچ شكى در آن نيست، و ليكن موسى (ع) به جاى اينكه در پاسخ همان لفظ رب العالمين را بياورد، لفظ" سماوات و الارض و ما بينهما" را آورد، تا بر ارتباط بعضى اجزاى عالم به بعضى ديگر و اتصال آنها دلالت كند، اتصالى كه از وحدت تدبير واقع در آنها و نظام جارى در آنها خبر دهد، آن گاه كلام خود را مقيد كرد به اينكه:" اگر اهل يقين باشيد"، تا دلالت كند بر اينكه اهل يقين، از همين وحدت تدبير به وجود مدبرى واحد براى همه عالم، يقين پيدا مى‏كنند.

پس گويا فرعون گفته است: مقصودت از رب العالمين چيست؟ و او در پاسخ گفته:

همان است كه مقصود اهل يقين است، كه از راه ارتباطى كه در تدبير عوالم سماوات و ارض‏

/ 583