ترجمه تفسیر المیزان جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
(ع) نقل كردهاند، ولى ظاهرا اين روايت در ذيل آيه" وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ" وارد شده باشد، چون دنبال آن فرموده" وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ- چون اينان مىگويند چيزهايى را كه خود عمل نمىكنند" و هر كس خوب دقت كند مىفهمد كه روايت، به غاوون در سوره شعراء مربوط است نه به غاوون در آيه" فَكُبْكِبُوا فِيها".و در مجمع گفته است: در خبرى كه از جابر بن عبد اللَّه رسيده آمده كه گفت: از رسول خدا شنيدم مىفرمود: كسى كه داخل بهشت مىشود مىپرسد رفيقم چه كرد؟ در حالى كه رفيقش در دوزخ است، خداى تعالى دستور مىدهد رفيقش را از دوزخ در آوريد و برايش ببريد، آن گاه اهل دوزخ چون اين را مىبينند مىگويند:" فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ- ما كسى را نداشتيم شفاعتمان كند و رفيق دلسوزى نداريم" «1».و نيز به سند خود از حمران بن اعين از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: به خدا سوگند سه نوبت شيعيان خود را شفاعت مىكنيم، تا آنجا كه مردم بگويند:" فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ ... فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ" و در روايتى ديگر امام (ع) فرمود: تا آنجا كه دشمنان ما بگويند ... «2».و در تفسير قمى درباره آيه" فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ" فرموده:" من المهتدين" براى اينكه آن روز با اقرار خود ديگر داراى ايمان لازم شدهاند «3».مؤلف: مراد امام (ع) اين است كه آن روز ايمان مىآورند، ايمان ايقان و ليكن اين را نيز مىفهمند كه ايمان در آن روز هيچ سودى به حالشان ندارد و ايمان نافع، آن ايمانى است كه در دنيا مىداشتند، لذا آرزو مىكنند اى كاش به دنيا بر مىگشتند، تا ايمانشان ايمان راه يافتگان مىبود، يعنى ايمان مؤمنين حقيقى كه با ايمان خود راه زندگى دنيا و آخرت خود را يافتند و اين معنايى است لطيف كه آيه" وَ لَوْ تَرى إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ" «4» به آن اشاره دارد چون در اين آيه نگفتند: ما را برگردان تا ايمان آوريم و عمل صالح كنيم، بلكه مىگويند برگردان تا عمل صالح كنيم، دقت بفرمائيد.