ترجمه تفسیر المیزان جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
عرضه داشتند كاخى است از انصار، حضرت مقدارى ايستاد تا صاحب قبه آمد و سلام كرد رسول خدا در حضور همه مردم از او روى گردانيد، مرد (به خيال اينكه آن جناب متوجه نشده) چند بار سلام خود را تكرار كرد و حضرت روى گردانيد، تا مرد به خوبى فهميد كه آن جناب از وى خشمگين و روىگردان شده است، قضيه را به اصحاب آن جناب گفت، كه به خدا سوگند نظر رسول خدا از من برگشته و نمىدانم چه خلافى از من سر زده و چه شده است؟گفتند رسول خدا قبه تو را ديد و از ما پرسيد اين مال كيست؟ ما گفتيم كه مال فلانى است، پس مرد به قبهاش برگشته آن را با زمين يكسان كرد، روزى ديگر رسول خدا از آنجا عبور كرد و قبهاى نديد، پرسيد قبهاى كه در اينجا بود چه شد؟ گفتند صاحبش از اعراض تو نزد ما شكوه كرد، ما سبب اعراضت را به وى گفتيم، رفت و قبه را خراب كرد، حضرت فرمود: هر چيزى كه ساخته شود روز قيامت و بال صاحبش مىباشد، مگر آن مقدارى كه چارهاى از آن نيست «1».و در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ" آمده كه يكديگر را به خاطر غضب و بدون هيچ گناه مىكشيد «2».