ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انبياء و رسولان الهى نيز كه يكى پس از ديگرى از طرف خداى تعالى آمدند و همگى با قوانين اجتماعى و سننى براى زندگى آمدند، اين معنا را تاييد كرده‏اند كه بايد قوانين اجتماعى و سنن زندگى از ناحيه خداى تعالى تشريع شود، تا احكام و وظائفى باشد كه فطرت بشرى نيز به سوى آن هدايت كند و در نتيجه سعادت حيات بشر را تضمين نموده، صلاح اجتماعى او را تامين كند.

و معلوم است همانطور كه واضع و مقنن اين شريعت آسمانى خداى سبحان است، همچنين مجرى آن- البته از نظر ثواب و عقاب كه موطنش قيامت و محل بازگشت به سوى خداست- او مى‏باشد.

و مقتضاى اينكه خود خداى تعالى اين شرايع آسمانى را تشريع كند و معتبر بشمارد، و خود را مجرى آنها بداند، اين است كه بر خود واجب كرده باشد- البته وجوب تشريعى نه تكوينى- كه بر ضد خواسته خود اقدامى ننموده و خودش در اثر اهمال و يا الغاء كيفر، قانون خود را نشكند، مثلا، عمل خلافى را كه خودش براى آن كيفر تعيين نموده، بدون كيفر نگذارد و عمل صحيحى را كه مستحق كيفر نيست كيفر ندهد، به غافلى كه هيچ اطلاعى از حكم يا موضوع حكم ندارد، كيفر عالم عامد ندهد، و مظلوم را به گناه ظالم مؤاخذه نكند و گر نه ظلم كرده است و" تعالى اللَّه عن ذلك علوا كبيرا- او از چنين ظلمى منزه است".

و شايد مقصود آنهايى هم كه گفته‏اند: خدا قادر بر ظلم است و ليكن به هيچ وجه از او سر نمى‏زند- چون نقص كمال است و خدا از آن منزه است- همين معنا باشد، پس فرض اينكه خداى تعالى ظلم كند، فرض امرى است كه صدورش از او محال است، نه اينكه خود فرض محال باشد و از ظاهر آيه" وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ" «1» و نيز آيه" إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً"«2»

و آيه" لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ" «3» و آيه" وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ" «4» همين معنا استفاده مى‏شود.

آرى ظاهر اين آيات اين است كه ظلم نكردن خدا از باب سالبه به انتفاء موضوع نيست، بلكه از باب سالبه به انتفاء حكم است، به عبارت ساده‏تر اينكه: از اين باب نيست كه خدا قادر بر ظلم نيست و" العياذ باللَّه" خواسته است منت خشك و خالى بر بندگانش‏

(1) ما ستمكار نبوده‏ايم. سوره شعراء، آيه 209.

(2) خدا به هيچ وجه به مردم ظلم نمى‏كند. سوره يونس، آيه 44.

(3) تا بعد از فرستادن رسولان، ديگر مردم عليه خدا بهانه‏اى نداشته باشند. سوره نساء، آيه 165.

(4) پروردگارت ستمگر بر بندگان نيست. سوره فصلت، آيه 46.

/ 583