ترجمه تفسیر المیزان جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
بيان فرمود.پس جمله" وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ"- البته تنزلت، به معناى نزلت است- متصل است به جمله" وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ" و همانطور كه گفتيم روى سخن بر رسول خدا (ص) است، به دليل اينكه به دنبالش مىفرمايد:" فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخر- پس با خدا خدايى ديگر مخوان" تا آخر خطابهايى كه مختص به آن جناب است، و متفرع بر جمله" وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ ..." است كه بيانش خواهد آمد.و اگر روى سخن به آن جناب نمود، نه به مشركين، بدين جهت بود كه اين جمله با علتى تعليل شده، كه مشركين به خاطر كفرشان آن را قبول نداشتند و آن جمله" إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ- آنان از شنيدن اسرار آسمانى بدورند" مىباشد، كلمه" شيطان" به معناى شرير است و جمع آن شياطين مىآيد و در اينجا مراد از آن اشرار جن هستند.و ضمير جمع در" ما يَنْبَغِي لَهُمْ" به شياطين بر مىگردد، در مجمع البيان گفته:معناى اينكه عرب مىگويد:" ينبغى لك ان تفعل كذا- سزاوار تو است كه چنين كنى" اين است كه از او مىخواهد اين كار را در مقتضاى عقل انجام دهد و اصل اين كلمه از بغيه است، كه به معناى طلب مىباشد" «1».و وجه اينكه در آيه مورد بحث فرموده:" سزاوار ايشان نيست كه قرآن را نازل كنند"، اين است كه ايشان خلق شريرى هستند و جز به شر و فساد و جلوه دادن باطل در صورت حق و از اين راه مردم را از راه خدا گمراه كردن، همتى ندارند و قرآن كريم، كلام سراپا حق است و باطل بدان راه ندارد پس طبيعت و جبلت آنها مناسبت ندارد كه قرآن را به كسى نازل كنند.و معناى اينكه فرمود:" وَ ما يَسْتَطِيعُونَ" اين است كه نمىتوانند قرآن را نازل كنند، چون قرآن كلامى است آسمانى، كه ملائكه آن را از رب العزه مىگيرند و به امر او و در حفظ و حراست او نازلش مىكنند، هم چنان كه خودش فرمود:" فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ" «2» جمله" إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ ..." نيز، به همين معنا اشاره مىكند.و معناى اينكه فرمود:" إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ" اين است كه شيطانها از شنيدن اخبار آسمانى و اطلاع از آنچه در ملأ اعلى مىگذرد، معزول و دورند، براى اينكه با