ترجمه تفسیر المیزان جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
صدا كجا مىتواند كسى را از راه تركيب آنها با هم به اين معارف دلالت كند؟آرى در كلام اين حيوان ذكر خداى سبحان و وحدانيت او و قدرت و علم و ربوبيتش و عرش عظيم او و نيز ذكر شيطان و جلوهگرىهايش در اعمال زشت و همچنين ذكرى از هدايت و ضلالت و مطالبى ديگر آمده و از معارف بشرى نيز مطالب بسيارى چون پادشاه سبا و تخت او و اينكه آن پادشاه زن بود و قوم او كه براى آفتاب سجده مىكردند، آمده و سليمان (ع) مطالبى به هدهد فرموده، از جمله اينكه به او دستور داده به سبا برود و نامه او را ببرد و در آنجا نزد ايشان بيندازد و بعد بنشيند و ببيند چه مىگويند و چه مىكنند و بر هيچ دانشمندى كه در معانى تعمق دارد پوشيده نيست كه آگاهى به اين همه مطالب عميق و معارف بسيارى كه هر يك داراى اصول ريشهدار علمى است، منوط به داشتن هزاران هزار معلومات ديگر است، كه چند صداى ساده هدهد نمىتواند آن معانى را برساند.علاوه بر اين، هيچ دليلى نداريم بر اينكه هر صدايى كه حيوان در نطق مخصوص به خودش يا در صداهاى مخصوصش، از خود سر مىدهد حس ما مىتواند آن را درك كرده و تميزش دهد، به شهادت اينكه يكى از نطقها كه سليمان (ع) آن را مىشناخت سخنانى است كه قرآن در آيات بعد، از مورچه بزرگ حكايت كرده و حال آنكه اين حيوان صدايى كه به گوش ما برسد ندارد، و نيز سخن ما را تاييد مىكند كشفى كه اخيرا علماى طبيعى امروز كردهاند كه اصولا ساختمان گوش انسان طورى است كه تنها صداهايى مخصوص و ناشى از ارتعاشات مادى مخصوص را مىشنود و آن ارتعاشى است كه در ثانيه كمتر از شانزده هزار و بيشتر از سى و دو هزار نباشد كه اگر ارتعاش جسمى كمتر از آن و يا بيشتر از آن باشد، حس سامعه و دستگاه شنوايى انسان از شنيدن آن عاجز است، ولى معلوم نيست كه حس شنوايى ساير حيوانات نيز عاجز از شنيدن آن باشد، ممكن است آنچه را كه ما نمىشنويم و يا بعضى از آنها را ساير حيوانات بشنوند.دانشمندان حيوانشناس هم به عجايبى از فهم دقيق و درك لطيف بعضى حيوانات مانند اسب و سگ و ميمون و خرس و زنبور و مورچه و غير آن برخوردهاند، كه به نظير آنها در اكثر افراد آدميان بر نخوردهاند.پس، از آنچه گذشت، روشن شد كه از ظاهر سياق بر مىآيد كه براى مرغان منطقى است كه خداى سبحان علم آن را تنها به سليمان (ع) داده بود. و اينكه بعضى «1» از