ترجمه تفسیر المیزان جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
وسعت ملكش و وفور ثروتش و بلوغ حكمتش سخن گفته، ليكن از داستانهايش كه در قرآن ذكر شده، جز همين مقدار نيامده كه: وقتى ملكه سبأ خبر سليمان را شنيد و شنيد كه معبدى در اورشليم ساخته و او مردى است كه حكمت داده شده، بار سفر بست و نزدش آمد و هدايايى بسيار آورد و با او ديدار كرد و مسائل بسيارى به عنوان امتحان از او پرسيد و جواب شنيد، آن گاه برگشت «1».عهد عتيق بعد از آن همه ثناء كه براى سليمان كرده، در آخر به وى اسائه ادب كرده و «2» گفته كه: وى در آخر عمرش منحرف شد و از خداپرستى دست برداشته به بتپرستى گراييد و براى بتها سجده كرد، بتهايى كه بعضى از زنانش داشتند و آنها را مىپرستيدند.و نيز مىگويد: مادر سليمان، اول، زن اورياى حتى بود، پدر سليمان عاشقش شد و با او زنا كرد و در همان زنا فرزندى حامله شد ناگزير داود (از ترس رسوايى) نقشه كشيد تا هر چه زودتر اوريا را سر به نيست كند و همسرش را بگيرد و همين كار را كرد، بعد از كشته شدن اوريا در يكى از جنگها، همسرش را به اندرون خانه و نزد ساير زنان خود برد، در آنجا براى بار دوم حامله شد و سليمان را بياورد.و اما قرآن كريم ساحت آن جناب را مبرا از پرستش بت مىداند، هم چنان كه ساحت ساير انبياء را منزه مىداند و بر هدايت و عصمتشان تصريح مىكند و در خصوص سليمان مىفرمايد:" وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ" «3».و نيز، ساحتش را از اينكه از زنا متولد شده باشد منزه داشته است و از او حكايت كرده كه در دعايش بعد از سخن مورچه گفت:" پروردگارا، مرا به شكر نعمتها كه بر من و بر پدر و مادر من ارزانى داشتى ملهم فرما" «4» كه در تفسيرش گفتيم از اين دعا برمىآيد كه مادر او از اهل صراط مستقيم بوده، يعنى از كسانى كه خداوند بر آنان انعام كرده، از نبيين و صديقين و شهداء و صالحين.4- رواياتى كه در اين داستان وارد شده اخبارى كه در قصص آن جناب و مخصوصا در داستان هدهد و دنباله آن آمده،