ترجمه تفسیر المیزان جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
(ع) روايت شده «1».مؤلف: آنچه وى روايت كرده در باب در هم پيچيده شدن زمين مغايرتى با روايت قبلى كه از آن به خسف تعبير كرد ندارد.و اما اولين وجه از آن وجوه- كه ما پنجمش را نقل كرديم- اين است كه: ملائكه تخت را نزدش آورده باشند. دوم اينكه: باد آن را آورده باشد. سوم اينكه: خداى تعالى حركاتى متوالى در آن تخت خلق كرده باشد. چهارم اينكه: در زمين فرو رفته باشد و در پيش روى سليمان سر از زمين درآورده باشد. پنجم اينكه: خدا آن را در جاى خودش معدوم و در پيش روى سليمانش اعاده كرده باشد.البته در اينجا وجه ديگرى هست كه بعضى از مفسرين آن را گفتهاند و آن اين است كه: به طور كلى وجود موجودات لحظه به لحظه از ناحيه خدا افاضه مىشود و وجود آن اول، در آن دوم باقى نيست و خداى تعالى هستى را در آن اول افاضه كرد براى تخت آن زن در سبا، سپس در آن بعد افاضه هستى كرد براى آن در نزد سليمان. و اين وجوه در ممتنع و محال بودن مثل وجه پنجماند و در دليل نداشتن، مانند بقيه وجوه مىباشند.و در همان كتاب است كه عياشى در تفسير خود و با سند روايت كرده كه موسى بن محمد بن على بن موسى (يعنى موسى مبرقع، فرزند حضرت جواد (ع)، به يحيى بن اكثم (بزرگترين دانشمند آن روز)، برخورد و ابن اكثم از او سؤالاتى كرد و او گفت: من داخل شدم بر برادرم على بن محمد، (امام هادى، (ع)) و ميان من و او مواعظى گفتگو شد، تا آنجا كه من سر در طاعتش نهادم و عرضه داشتم فدايت شوم، ابن اكثم از من مسائلى پرسيده و فتوا خواسته است، برادرم خنديد و پرسيد آيا فتوا دادى در آن مسائل؟ عرضه داشتم: نه، فرمود چرا؟ عرضه داشتم چون آن مسائل را نمىدانستم، فرمود: آنها چه بود؟ عرضه داشتم: يكى اين بود كه گفت مرا خبر ده از سليمان. آيا محتاج به علم آصف بن برخيا بود؟ آن گاه مسائل ديگر را هم گفتم.در پاسخ فرمود اى برادر بنويس: بسم اللَّه الرحمن الرحيم، مراد از اين آيه پرسش كردى كه خداى تعالى در كتابش فرموده:" قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ" و او آصف بن برخيا است و سليمان از آنچه آصف مىدانست عاجز نبود، ليكن مىخواست به مردم بفهماند كه آصف، بعد از او وصى و حجت است و علم آصف پارهاى از علم سليمان بوده، كه به امر خدا