ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فراهم مى‏كند، و به همين بيان وجه اتصال آيه به ما قبل كه فرمود:" وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ ..."، كه باز به حقيقت دعوتش اشعار دارد، معلوم مى‏شود.

پس جمله" إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ- اين قرآن براى بنى اسرائيل بيشتر آن مسائلى كه مورد اختلافشان است بيان مى‏كند"، به داستانهايى از قصص انبياء اشاره مى‏كند و حق را در آنچه كه در آن اختلاف مى‏كنند بيان مى‏نمايد و يكى از آن داستانها داستان مسيح (ع) است، كه حق مطلب را در آن معارف و احكام كه مورد اختلافشان بود بيان مى‏كند.

و اينكه فرمود:" وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ" به اين معنا اشاره مى‏كند كه با اين داستانها كه بر بنى اسرائيل مى‏خواند، مؤمنين را به سوى حق هدايت مى‏كند و نيز رحمتى است براى آنان كه دلهايشان را آرامش مى‏دهد و به اين وسيله ايمان را هم در دلهايشان ريشه دار و ثابت مى‏كند.

و اينكه فرمود:" إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ" اشاره است به اينكه قضاء و داورى ميان آنان با خداست، پس همان خدا پروردگار اوست كه عزيز است، يعنى كسى است كه هيچگاه مغلوب نمى‏شود و عليم است، يعنى هرگز جهل و خطاء در حكمش راه ندارد، پس اوست كه با حكم خود در بين آنان قضاوت مى‏كند، پس بايد كه دل رسول خدا (ص) به قضاء پروردگار عزيز و عليمش راضى شود و امر را به او محول نمايد، هم چنان كه جا دارد عين اين رفتار را در حق مشركين داشته باشد، نه اينكه از شرك و كفر آنان و از مكر و حيله ايشان اندوهناك و دلتنگ شود.

" فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ" اين جمله تفريع و نتيجه‏گيرى است از مجموع چند امرى كه به رسول خدا (ص) در خصوص شرك مشركين و اختلاف بنى اسرائيل فرمود و معنايش اين است كه امر همه آنان محول به خداى تعالى است، نه به تو، پس بايد كه تو او را وكيل بگيرى، كه او كافى تو است و بايد كه از هيچ چيز نترسى كه تو در امنيتى از حق هستى.

" إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ" اين جمله، امر به توكل در آيه قبل را تعليل مى‏كند و مى‏فرمايد كه ما تو را در مساله ايمان و كفر مردم، امر به توكل بر خدا كرديم و اين بدان جهت است كه ايشان مرده‏اند و در طاقت تو نيست كه دعوتت را به مردگان بشنوانى، زيرا كه ايشان كرند و نمى‏شنوند و كورند و

/ 583