ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه خداى سبحان مقدر فرموده.

با اين حال اگر حق پيرو هوى و هوس ايشان شود، يعنى شرع و دين را به مقتضاى هواى دل آنها گزاف و بيهوده تشريع كند، جز به اين ممكن نيست. مگر آنكه به كلى اجزاى عالم را از آنچه كه بايد باشد تغيير داده و علل و اسباب جارى در آن را با علل و اسبابى ديگر عوض كند، و نيز روابط منظم در اجزاى آن را به روابطى گزاف و بيهوده تبديل نمايد- روابطى مختل و مناقض- تا هر يك مطابق دلخواه يكى از افراد بشر باشد، كه معلوم است چنين تغييرى مساوى است با فساد عالم. كار زمين و آسمان و موجودات بين آن دو و تدبير جارى در آن را به تباهى مى‏كشاند، چون نظام جارى در همه عالم و تدبير آن به هم پيوسته است و اين طور نيست كه عالم و بشريت هر يك براى خود نظام جداگانه‏اى داشته باشد.

اين آن معنايى است كه آيه شريفه" وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ" بيانگر آن است. و در جمله" بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ" بدون شك مراد از" ذكر"، قرآن كريم است، هم چنان كه در آيه" 50" سوره انبياء آن را ذكر ناميده و فرموده:

" وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ" و نيز در آيه" 44" سوره زخرف فرموده:" وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ" همچنين در آياتى ديگر و شايد نكته اينكه بعد از اين تهمت آنان كه گفتند" به جنة" از قرآن كريم تعبير به ذكر كرده، اين باشد كه خواسته در پاسخ اينكه گفتند:" يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ" «1» مقابله‏اى قرار داده باشد. توضيح اينكه: آنها گفته بودند" اى كسى كه ذكر بر او نازل شده تو ديوانه‏اى" در پاسخ مى‏فرمايد:" اين ذكر، ذكر خود آنان است و آنان از ذكر خودشان اعراض مى‏كنند".

و به هر حال قرآن را ذكر ناميد چون قرآن ايشان را به ياد خدا مى‏اندازد، و يا دين خدا را به يادشان مى‏آورد و اعتقاد حق و عمل صالح را بدانها خاطر نشان مى‏كند. البته از اين دو احتمال دومى با صدر آيه- به آن معنايى كه ما برايش كرديم- بهتر مى‏سازد، و اگر كلمه" ذكر" را به ضمير" هم- ايشان" اضافه كرده بدين جهت است كه دين- يعنى دعوت حق- نسبت به مردم مختلف است، به اين معنا كه دين خدا و به اجمال و تفصيل به بشر رسيده و هر چه بشر پيش مى‏آمده دين براى او مفصلتر مى‏شده، تا در آخر در قرآن مفصلترين مراحل دين براى بشر بيان شده، چون شريعت قرآن آخرين شرايع است.

(1) سوره حجر، آيه 6.

/ 583