ترجمه تفسیر المیزان جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
از آن ديده نمىشود.و اگر غير از سمع و بصر را ذكر نكرد- به طورى كه بعضى «1» گفتهاند- براى اين بوده كه استدلال متوقف بر آن بوده و با آنها تمام مىشده و احتياجى به ذكر غير آن دو نبوده.آن گاه" فؤاد" را ذكر كرد كه مراد از آن، آن مبدئى است كه آدمى به وسيله آن تعقل ميكند. و به عبارت ديگر آن مبدئى است از انسان كه تعقل مىكند و اين نعمت در ميان همه حيوانات تنها مخصوص انسان است و مرحله به دست آمدن فؤاد يك مرحله وجودى جديدى است كه باز از مرحله حيوانيت كه همان عالم حس است وسيعتر و مقامى شامختر است، چون به خاطر داشتن همين قوه عاقله است كه همان حواس كه در ساير حيوانات هست در انسان آن قدر وسيعتر مىشود كه به هيچ مقياس و تقديرى ممكن نيست اندازه گيرى شود، زيرا به وسيله آن آدمى چيزهايى را درك مىكند كه در محضرش و در برابرش نيست و يا الآن نيست. ولى در گذشته بوده يا بعدها خواهد آمد و نيز آثار و اوصاف آن را- با واسطه و يا بى واسطه- درك مىكند.انسان كه داراى اين قوه عاقله است با اين قوه پا به فراز ما وراى محسوسات و جزئيات نهاده، كليات را درك مىكند، و به قوانين كلى پى مىبرد و در نتيجه در علوم نظرى و معارف حقيقى غور مىكند و با قدرت تدبرش در اقطار آسمانها و زمين نفوذ مىكند و در تمام اينها از عجايب تدبير الهى، با ايجاد سمع و بصر و افئده، نعمتهايى است كه به هيچ وجه آدمى نمىتواند شكر آن را به جاى آورد.و جمله" قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ" در عين اينكه حقيقتى را مىرساند، بويى هم از عتاب و مذمت دارد، زيرا كلمه" قليلا" وصف است براى مفعول مطلق كه حذف شده و معنايش اين است كه:" تشكرون شكرا قليلا- شما در مقابل اين نعمتهاى بزرگ شكر اندكى به جاى مىآوريد"." وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ" راغب مىگويد: كلمه" ذرء" به معناى ايجاد خدا است موجوداتى را كه هستى بخشيده. وقتى مىگويند:" ذرء اللَّه الخلق" معنايش اين است كه خدا اشخاص و افراد موجودات را ايجاد فرمود «2» و در باره كلمه" حشر" گفته: حشر به معناى بيرون كردن، و از جاى