اعلان تحريم و حد شرب خمر - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعلان تحريم و حد شرب خمر

آنگاه كه آيه اخير نازل شد، منادى رسول خدا ميان مسلمانان ندا كرد: ايهاالناس بدانيد كه شراب به دستور خدا و رسول حرام شده و كسى حق شراب خوردن ندارد، انس بن مالك مىگويد: من درخانه ابوطلحه پياله گردان قوم بودم و آنها شرب خرما مىخوردند، ناگاه ندايى به گوشم رسيد كه در بيرون خانه ندا مىكرد ابوطلحه گفت: برو ببين چه خبر است من چون بيرون آمدم منادى ندا مىكرد: الا ان الخمر قد حرمت بدانيد كه شراب حرام شده است. اين مطلب در كوچه هاى مدينه شايع شد، ابوطلحه گفت: پس آن شراب را بريز، من آن را به زمين ريختم (441) آنگاه شرب خمر قدغن و مشروب فروشى ها تعطيل گرديد، فقط بطور مخفى و گاه گاه توسط بدكاران عملى مىشد و شلاق مىخوردند، از رسول الله صلّى الله عليه وآله در اين رابطه دو مطلب به وقوع پيوست يكى وعده عذاب آخرت به شاربين خمر، ديگرى تشريع حد شرعى نسبت به كسى كه شرب خمر كرده است.

امام صادق عليه السلام فرموده: رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمودند:... پروردگارم قسم ياد كرده: هر بنده ام در دنيا خمر بياشامد به همان مقدار از رحيم جهنم به او خواهد نوشانيد اهل عذاب باشد يا اهل رحمت، و اگر به بچه اش يابنده اش بخوراند همان مقدار از حميم به او خواهم نوشانيد معذب باشد يا بخشوده شده: قال رسول الله صلّى الله عليه وآله اقسم ربى ان لايشرب عبد لى فى الدنيا خمرا الا سقيته مثل ما شرب منها من الحميم يوم القيامة معذبا او مغفورا له و لا يسقيها عبدا لى صبيا صغيرا و مملوكا الا سقية مثل ماسقاه من الحميم يوم القيامه معذبا بعد او مغفورا له (442)

و نيز آن حضرت در خمر ده نفر از لعنت كرد: به خود خمر، به فشارنده انگور، محل فروشنده، خريدار، ساقى، خورنده پول آن، شارب الخمر، حامل آن، و كسى كه به طرف او حمل شده است: عن زيدبن على عن ابائه، عليهم السلام، قال: لعن رسول الله صلّى الله عليه وآله: الخمر و عاصرها و متصرها و بايعها و مشتريها و ساقيها و آكل ثمنها و شاربها و حاملها و المحمولة اليه (443)

/ 260