اعدام انقلابى كعب بن اشرف صدها بار در اسلام تكرار شده، از جمله در اعدام انقلابى احمد كسروى تبريزى به دست فدائيان رشيد اسلام است، كسروى كه مدتى معلم مدرسه آمريكاييها بود، و روزى با اشاره كنسول انگليس عليه شيخ محمد خيابانى توطئه كرد، در دوره رضاخان عليه اسلام و قرآن وشيعه قيام نمود و آنچه از دستش مىآمد در روزنامه پرچم و پيمان وغيره، از اهانت به اسلام كوتاهى نكرد، جاى تعجب است كه در فرهنگ معين و فرهنگ عميد از كسروى ستايش كرده و او را بر كرسى نشانده اند، امان از دست اين نويسندگان بى تعهد و روشنفكر و در عين حال بى خبر از اسلام و مغرور خود باخته.مثلا با وجود صراحت آيه و ماقتلوه و ماصلبوه (323) كه هرگونه قتل و دار آويخته شدن عيسى عليه السلام را به دست يهود نفى مىكند، باز در فرهنگ عميد در كلمه عيسى ملاحظه مىشود كه مىنويسد، عيسى را در 35 سالگى با دو نفر از يارانش به دار آويختند، همچنين است گفته فرهنگ اميركبير، اگر اين را يك خارجى مىنوشت عجيب نبود ولى بايد جمجمه هاى پوسيده بر مسلمانى بخندد كه با آن همه ادعا از دين خود اين همه بى خبر است.به هر حال: نواب صفوى رحمه الله در نجف اشرف مشغول تحصيل بود، كه يكى از كتابهاى پوسيده كسروى به دستش رسيد، با مطالعه آن آتش بر دل و جانش افتاد، با مراجع وقت تماس گرفت و نظر آنان رانسبت به نويسنده آن كتاب جويا شد، گفتند: مرتد و مهدورالدم است.نواب صفوى به عزم از بين بردن كسروى به ايران آمد، گروه فدائيان اسلام را به وجود آورد، با كمك بعضى از علماء تهران اسلحه تهيه كرد و در چهارراه حشمت الدوله، كسرى را هدف قرار داد، عمل نيمه موفق بود كسروى به بيمارستان رفت و نواب به زندان.بالاخره كسروى در روز 20 اسفند 1324 كه به دادگسترى احضار شده بود در كاخ دادگسترى توسط شهيد سيد حسين امانى يكى از فدائيان اسلام به درك واصل شد و چون جريان روشن شده بود، سيد حسين مرحوم بعد از تكميل پرونده به حكم بى دادگاه شاه، قرآن خوان بالاى چوبه دار رفت رحمة الله عليه، و آن در موقعى بود كه عبدالحسين هژير وزير دربار پهلوى و عامل امپرياليسم را نيز اعدام انقلابى كرده بود. در سال 1328 كه جنازه پهلوى را به ايران مىآوردند، نواب تصميم به نابودى خانواده پهلوى در راه آهن تهران گرفت كه به عللى آن نقشه عقيم ماند.سپس رزم آرا عامل بيگانه براى تحميل قرارداد جديد و سركوبى مبارزان نخست وزير شد و در 16 اسفندماه 1328 كه براى شركت در مجلس ختم آيت الله فيض به مسجد امام (مسجد شاه) رفته بود، در صحن مسجد توسط خليل طهماسبى اعدام انقلابى گرديد.بالاخره در 28 مرداد سال 1332 آمريكاى جهانخوار بار ديگر، محمدرضاى جنايتكار را بر اريكه سلطنت نشانيد، در سال 1334 در روزهاى انعقاد پيمان سنتو حسين علاء عاقد قرار داد، توسط مظفر ذوالقدر يكى از فدائيان اسلام مضروب شد ولى از مرگ نجات يافت.متعاقب اين قضيه شهيد نواب صفوى، سيدعبدالحسين واحدى، سيد محمد واحدى، خليل طهماسبى و مظفر ذوالقدر در بيدادگاه نظامى محاكمه شده و طبق دستور آمريكا و شاخ خائن شهيد گشتند، شهيد عبدالحسين واحدى طبق روايت آن روز، به وسيله تيمور بختيار در دفتر كار آزموده شهيد گرديد، شهادت آنها در سپيده دم 27 دى ماه 1334 بود، روحشان شاد، و راهشان پر رهرو باد.