آيات و روايات صريح اند در اين كه: ملائكه براى يارى مسلمانان از آسمان نازل گشتند ولى آيا جنگ كردند و آدم كشتند و يا اين كه فقط بر دلهاى مؤمنان اطمينان آوردند؟ مطلبى است كه بررسى خواهد شد:اذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم انى ممدكم بالف من الملائكة مردفين (206)(به ياد آوريد) زمانى را كه پروردگار خود را به فرياد مىطلبى، پس دعاى شما را اجابت كرد كه: من شما را با هزار فرشته پياپى، يارى خواهم كرداين آيه و عده نزول ملائكه است و مراد از مردفين آن است كه هر يك دو ملك ديگر را در رديف خواهن داشت كه مجموعا سه هزار باشند، زيرا كه در آيه ديگرى به سه هزار تصريح شده است.اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدكم بثلاثة الاف من الملائكة منزلين (207)آنگاه كه به مؤمنان مىگفتى: آيا شما رابس نيست كه پروردگارتان، شما را با سه هزار فرشته فرود آمد، يارى كند؟اين آيه نيز وعده نزول ملائكه است، اما آيه بعدى دلالت بر نزول دارد كه فرموده:اذ يوحى ربك الى الملائكة انى معكم فثبتوا الذين آمنوا سالقى فى قلوب الذين كفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق و اضربوا منهم كل بنان (208)هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مىكرد كه من با شما هستم، پس كسانى را كه ايمان آورده اند ثابت ثدم بداريد، به زودى در دل كافران وشحت خواهم افكند. پس، فراز گردنها را بزنيد، و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد.آيه حكايت از آمدن ملائكه دارد كه بنا بود قلب مؤمنان را ثبات و اطمينان بخشند، منظور از فوق الاعناق سرها هستند كه بالاى گردنها قرار گرفته اند و از بنان اطراف بدن است، مانند دستها و پاها، امين الاسلام طبرسى فرموده: جايز است فاضربوا خطاب به مؤمنان باشد و يا به ملائكه، گرچه ظهور آن در ملائكه است.بنابر ظهور آيه، ملائكه بعد از دستور، جنگ كرده و آدم كشته اند، مگر آنكه بگوييم: فاضربوا... كنايه است از اذلال و گرفتن قدرت سلاح از دستشان با ارعاب چنان كه الميزان احتمال داده است والله العالم.مرحوم طبرسى فرموده: اختلاف است در اين كه ملائكه جنگيده اند يا نه (209).جبايى گويد: فقط مؤمنان را تشجيع كرده و عده آنها را زياد نشان داده اند ولى مقاتل گويند: جنگيده اند، و آنگاه كه ابن مسعود در بالاى سرابوجهل ايستاد و در او هنوز رمقى مانده بود، ابوجهل گفت: اين ضربتها از كجا مىآمد كه صاحب آنها ديده نمى شد، گفت: از طرف ملائكه بود، گفت: پس آنها بر ما غالب شدند: نه شما.سهل بن حنيف از پدرش نقل كرده: روز بدر مىديديم كه يكى از ما با شمشيرش به مشركى اشاره مىكرد ولى پيش از رسيدن شمشير، سرش قطع مىشد، ابن عباس از مردى از غفار نقل كرده: من و پسر عمويم كه هر دو مشترك بوديم بالاى كوهى رفتيم كه ببينيم كار به كجا خواهد انجاميد. در آن وقت ابرى نازل شد، جمجمه اسبان را در آن شنيديم، صدايى آمد كه مىگفت: حيزوم برو جلو، پسرعمويم از شنيدن اين سخن هراسيد و قالب تهى كرد ولى من به زحمت خويش را نگاه داشتم، نگارنده گويد: اگر فاضربوا... را در آيه حمل به ظاهر نكنيم دليل محكمى بر جنگيدن ملائكه نداريم، عياشى در تفسير خود ذيل آيه (من الملائكة مسومين) (210)از امام باقر عليه السلام نقل كرده: ملائكه در روز بدر عمامه هاى سفيد داشتند كه گوشه هاى آنها پايين آمده بود (211)، در مجمع نيز از على عليه السلام نقل كرده است.جريان نزول ملائكه در غار ثور نيز آمده است آنگاه كه حضرت با ابوبكر در آنجا بود، و مشركان در نزديكى آن به جستجو مشغول بودند، خداى فرمايد:اذ هما فى الغار اذ يقول لصاحبه لاتحزن الله معنا فانزل الله سكينة عليه و ايده بجنود لم تروها، (212)آنگاه كه در غار (ثور) بودند، وقتى به همراه خود مىگفت: اندوه مدار كه خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهيانى كه آنها را نمى ديد تاءييد كرد...و نيز در جنگ حنين آنگاه كه مسلمانان فرار كردند، و رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم به تنگنا افتاد، ملائكه از جانب خدا بياريش آمدند، قرآن مجيد فرمايد:ثم انزل الله سكينة على رسوله و على المؤمنين و انزل جنودا لم تروها و عذب الذين كفروا و ذلك جزاء الكافرين (213).آنگاه خدا آرامش خود را برفرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد، و سپاهيانى فرو فرستاد كه آنها را نمى ديدند، و كسانى را كه كفر ورزيدند عذاب كرده و سزاى كافران همين بود.نظير همين است جريان جنگ احزاب كه فرموده:اذكروا نعمة الله عليكم جائتكم جنود فارسلنا عليكم ريحا و جنودا لم تروها... (214)نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد، آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما (در) آمدند، پس بر سر آنان تندبادى - و لشكرهايى كه آنها را نمى ديديد - فرو فرستاديم....