جريان مقدس غدير خم - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جريان مقدس غدير خم

رسول خدا صلّى الله عليه وآله پس از اداى مناسك حج با مسلمانان به طرف مدينه حركت فرمود تا به غدير خم (از جحفه) رسيدند. آنجا محل اردو زدن و توقف كردن نبود، زيرا آبى در آنجا پيدا نمى شد، و علفى وجود نداشت ؛ولى به علت نصب اميرالمؤمنين براى خلافت و امامت در آن جا توفق فرمود قبلا خداوند به وى درباره خلافت بدون تعيين وقت وحى كرده بود و حضرت موقع مناسبى جست وج مىكرد كه با ايمنى از اختلاف، آن امر مهم را ابلاغ فرمايد.

خداى عزوجل مىدانست كه اگر آن حضرت از غدير خم بگذرد، بسيارى از مردم متفرق شده و به ديار خويش خواهند رفت ؛لذا خواست كه همه نص خلافت را بشنوند، و حجت بر آنها تمام شود، بدين منظور يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليك من ربك نازل گرديد، يعنى: آن چه در رابطه با خلافت على عليه السلام نازل شده تبليغ كن و به مردم برسان و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس خداوند با اين جمله (كه نظير آن در قرآن نيست و در صورت مخالفت از نبوت ساقط مىگرديد) آن حضرت را ترسانيد و تهديد كرد و نيز ضمانت فرمود كه از حيله مردم و كارشكنى آنها محفوظش خواهد فرمود.

بدين طريق آن حضرت بناچار در آنجا توقف فرمود، مسلمانان نيز توقف كردند. هوابه شدت گرم بود و چنان آتش مىباريد كه حاضران يك طف عبا را بر سر كشيده و طرف ديگر را زير پا گذاشته بودند تا از تابش آفتاب و ريگهاى گداخته در امان باشند. آنگاه فرمود: زير چند درخت بزرگ را كه در آنجا بود جاروب كردند و وسائل را در آنجا رويهم گذاشتند كه به صورت تلى درآمد.

بعد به امر آن حضرت منادى ندا كرد: الصلوة جامعة مردم در آنجا جمع شدند. حضرت روى آن اسباب كه جمع شده بود قرار گرفت، على عليه السلام را نيز به نزد خود خواند و در طرف راست او ايستاد.آنگاه شروع به خطبه و حمد وثناى الهى نمود و به طور كامل موعظه كرد، و از نزديكى رحلت خويش اطلاع داد، و فرمود: من به طرف خدا خوانده شده ام، نزديك است كه آن دعوت را اجابت كرده و از ميان شما بروم و من در ميان شما چيزهايى مىگذارم كه اگر به آنها تسمك جوييد بعد از من نمى شود تا در كنار حوض كوثر پيش من آييد: وانى مخلف فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا من بعدى، كتاب الله و عترتى اهل بيتى فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض

بعد با صداى بلند فرمود: الست اولى بكم من انفسكم آيا برشما از وجودتان مقدمتر نيستم گفتند: اللهم بلى. در همان حال بدون فاصله بازوان على عليه السلام را گرفته و بلند كرد، به طورى كه سفيدى زير بغل هر دو ديده شد و فرمود: فمن كنت مولاه فهذا على مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه انصر من نصره و اخذل من خذله

آنگاه پايين آمد و دو ركعت نماز خواند، ظهر شد و مؤذن اذا گفت.حضرت با مردم نماز ظهر را خواند و در خيمه خود نشست و فرمود على عليه السلام نيز در خيمهاى مقابل خيمه آن حضرت نشست بعد امر كرد مسلمانان فوج فوج وارد شده و مقام خلافت را به على عليه السلام تبريك گويند و به او لفظ السلام عيك يا اميرالمؤمنين سلام دهند، مسلمانان چنين كردند، بعد فرمود زنانش و همه زنانى كه حاضر بودند داخل شوند و به امام سلام دهند؛آن ها نيز چنان كردند و از كسانى كه در تهنيت تفضيل داد عمربن الخطاب بود كه گفت: بخ بخ لك يا على اصبحت مولاى و مولا كل مؤمن ومؤمنة

در آن وقت حسان بن ثابت آمد و گفت: يا رسول الله صلّى الله عليه وآله اجازه مىدهيد اشعارى گويم كه خداوند راضى باشد؟ فرمود: بگو اى حسان! به يارى خدا، حسان در جاى بلندى ايستاد، مسلمانان براى شنيدن سخنان او بر يكديگر پيشى مىگرفتند او جريان غدير را به شعر كشيد و چنين گفت:




  • يناديهم يوم الغدير نبيهم
    و قال فمن مولاكم و وليكم
    الهك مولانا و انت ولينا
    فقال له قم يا على فاننى
    فمن كنت مولاه فهذا وليه
    هناك دعا اللهم وال وليه
    و كن للذى عادى عليا معاديا



  • بخم و اسمع بالنبى مناديا
    فقالوا و لم يبدوا هناك التعاديا
    و لن تجن منا لك اليوم عاصبا
    رضيتك من بعدى اماما و هاديا
    فكونوا له انصار صدق مواليا
    و كن للذى عادى عليا معاديا
    و كن للذى عادى عليا معاديا



يعنى مردم را پيامبرشان در روز غدير خم ندا مىكرد؛چه منادى خوبى بود او.فرمود: اى مردم! مولا و سرپرست شما كيست آنها بى آنكه عداوتى اظهار كنند گفتند: خداى تو مولاى ما و تو سرپرست مايى و كسى از ما را نخواهى يافت كه امروز با تو مخالفت كنند.

پس آن حضرت فرمود: يا على برخيز: راضى شدم كه تو بعد از من امام و راهنما باشى، هر كه من سرپرست و پيشواى او هستم على سرپرست و پيشواى اوست، ياران صديق و دوستداران او باشيد؛و همان جا دعا كرد كه خدايا دوست دارنده على را دوست و دشمن دارنده على را دشمن بدار.

رسول خدا صلّى الله عليه وآله كه از اين اشعار شاد شده بود، فرمود: اى حسان تو تا وقتى كه ما را با زبانت يارى مىكنى مؤيد به روح القدس باشى. اين شرط ازبراى آن بود كه حضرت مىدانست حسان بالاخره با على عليه السلام مخالفت خواهد كرد واگر مىدانست كه راه را در سلامت به آخر مىرساند اين شرط را نمى فرمود(730). حسان در آخر از مخالفان آن حضرت گرديد چنان كه در گذشته گفته شد.

ناگفته نماند: ابتدا آيه يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليك من ربك (731) نازل گرديد و رسول خدا صلّى الله عليه وآله آن حضرت را بر خلافت منصوب كرد وسپس آيه اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم و رضيت لكم الاسلام دينا (732) نازل گرديد. رسول خدا صلّى الله عليه وآله با تعجب فرمود: الله اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت و رضاى خدا به رسالت من و به ولايت على بن ابيطالب بعد از من.

ناگفته نماند آنچه درباره نزول دو آيه فوق گفته شد از مسلمات و مورد تصديق شيعه و اهل سنت است (733)

پس از اين واقعه بسيار مهم كه سبب تكميل دين و اتمام نعمت گرديد، آن حضرت از حجفه حركت كرده و به مدينه تشريف آورد، اين ماجرا در روز هيجده ذوالحجه به وقت برگشتن از مكه معظمه اتفاق افتاد و در تاريخ ثبت گرديد.

/ 260