تزويج ام حبيبه - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تزويج ام حبيبه

جعفربن ابى طالب، به وقت برگشتن از حبشه ام حبيبه زن رسول خدا را نيز با خود آورد، او كه توسط نجاشى به ازدواج رسول خدا صلّى الله عليه وآله درآمده بود يك راست به خانه آن حضرت رفت و چون او دختر ابوسفيان و خواهر معاويه است و معاويه خود را ميان مسلمانان خال المؤمنين لقب داده بود زيرا كه خواهرش زن آن حضرت است وقتى زن پيامبر ام المؤمنين باشد برادر او نيز دايى مؤمنين مىشود، لذا لازم ديديدم حكايت او را بنويسيم تا معلوم شد كه حساب او از حساب پدرش و برادرش جداست.

ابوسفيان زنى داشت پاك و عفيف به نام صفيه دختر ابى العاص، ام حبيبه از او به دنيا آمده چنان كه سيد مؤمن شبلنجى در نورالابصار تصريح كرده و زن ديگرى داشت از كثيفترين زنان جهان و آن هند مادر معاويه و از زناكاران مشهور بود كه جگر حمزه شهيد را به دندان گرفت و او را مثله كرد، سبط ابن جوزى در تذكره، ص 184، در تفسير كلام حضرت مجتبى عليه السلام گويد: گفته مىشود كه معاويه از چهار نفر است، عمارة بن وليد، مسافربن ابى عمرو، عباس بن عبدالمطلب، و ابوسفيان كه آن سه نفر رفيق ابوسفيان بودند و مىگفتند كه همه با هند رابطه نامشروع داشتند.

به هر حال ام حبيبه با عبيدالله بن جحش عمه زاده رسول خدا ص لى الله عليه و آله ازدواج كرد و هر دو اسلام آوردند، و از ترس كفار ازجمله پدرش ابوسفيان و برادرش معاويه به حبشه هجرت كردند، شوهرش در حبشه نصرانى شد و نصرانى از دنيا رفت ولى ام حبيبه در اسلام باقى ماند و با دختر كوچك خودش حبشه به سر مىبرد، رسول خدا صلّى الله عليه وآله به نجاشى نامه نوشت كه ام حبيبه را به ازدواج وى در آورد، نجاشى عقد او را خوانده و مهريه را نيز از خودش داد، او در حبشه بود با جعفر به مدينه آمد و به خانه رسول خدا صلّى الله عليه وآله رفت.

اين زن در خانه رسول خدا صلّى الله عليه وآله حالت عجيبى نشان داد، آنگاه كه پدرش ابوسفيان براى اخذ امان به مدينه آمد و به خانه ام حبيبه رفت، خواست در روى بساطى بنشيند، ام حبيبه فورا آن را برداشت و گفت روى اين بساط رسول خدا مىنشيند تو حق ندارى در روى آن بنشينى، تو يك انسان نجس و مشركى....

ام حبيبه در زمان معاويه از دنيا رفت و در بقيع مدفون گرديد ولى حيف وصد حيف كه او مانند برادرش معاويه اميرالمؤمنين عليه السلام را دشمن مىداشت و چنان كه ابن ابى الحديد در ج 18، ص 65 شرح خود ذيل حكمت هفتاد و سه (73) نقل كرده و در سفينة البحار، (ح، بب) آن را از همانجا آورده است.

/ 260