تشريع زكات - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تشريع زكات

نقل است كه زكات اموال درسال دوم هجرت بعد از جنگ بدر واجب شد، پس از واجب شدن زكات فطره، به نقلى فرض زكات در سال سوم هجرت وبه نقلى در سال چهارم بوده است.

نگارنه تقريبا يقين دارم كه در سال دوم نبوده است، زيرا كه زكات فطره در سال دوم و در آخر رمضان واجب گرديد، مرحوم مجلسى از كتاب المنتفى نقل كرده: در اين سال (سال دوم) زكات فطره واجب شد، هنوز زكات مال واجب نشده بود (335) از آن طرف بنا بر تصريح روايت كافى و فقيه وجوب زكات مال در ماه رمضان بوده است على هذا بايد وجوب آن در سال سوم يا چهارم باشد، در اينجا لازم است چند مطلب را بررسى نماييم.

اول: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وجوب زكات را اعلام فرمود ولى در آن سال از مردم زكات نگرفت و مهلت داد؛ و از سال آينده ماءموران جمع آورى را براى خذ زكات اعزام فرمود.

در كافى از عبدالله بن سنان نقل كرده كه امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى كه آيه زكات خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها (336) نازل شد و نزول آن در ماه رمضان بود، حضرت فرمود: منادى ندا كند كه اى مردم خدا بر شما زكات واجب كرده همانطور كه نماز را واجب فرموده است، خداوند برمردم از طلا، نقر، شتر، گاو، گوسفند، گندم، جو، خرما، كشمش، زكات، واجب كرد، منادى آن حضرت در ماه رمضان انى ندا را ميان مردم نمود و آن حضرت از غير اشياء نه گانه عفو فرمود.

آنگاه چيزى از آن ها نخواست تا يك سال از آن گذشت و چون در رمضان آينده روزه گرفته و در شوال فطره افطار كردند، منادى ندا كرد كه ايهاالمسلمون زكات اموالتان را بدهيد تا نمازتان قبول باشد، آن وقت ماءموران زكات و ماءموران خراج را اعزام نمود (337)، كلينى رحمه الله در اصول كافى بابى منعقد كرده درباره تفويض امر دين به رسول خدا و ائمه عليهم السلام، و از روايات آن معلوم مىشود كه آن حضرت صاحب اختيار بوده و مىتوانست بعد از واجب شدن يك سال آن را به تاءخير اندازد(338).

دوم: در بسيارى از آيات و سوره هاى مكى مساءله زكات مطرح شده است ولى بايد آنها را حمل بر مطلق انفاق كرد نه زكات واجب، زيرا كه در مكه زكات اموال واجب نشده بود اگر در كلام جعفربن ابى طالب رضوان الله عليه اين مطلب آمده باشد كه به نجاشى پادشاه حبشه فرموده است، لابد مطلق انفاق است.

بلى دركافى از امام باقر و امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند: خدا زكات را با نماز واجب كرده است: قالا: فرض الله الركاة مع الصلوة (339) در اين صورت زكات در مكه واجب شده و اعلام آن در مدينه بوده است، به هر حال اخذ زكات و اعلام آن در مدينه بوده و در مكه خبرى از عمل به آن نيست

سوم: فرض زكات از جانب پروردگار به طور مطلق بوده ولى رسول خدا صلّى الله عليه وآله آن را بر 9چيز منحصر كرد، و از چيزهاى ديگر عفو فرمود و در اين زمينه رواياتى داريم كه به بعضى از آنها اشاره مىكنيم.

در كافى از امام باقر و امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمودند: خداوند زكات را با نماز در اموال واجب كرد و رسول خدا صلّى الله عليه وآله آن را در 9چيز سنت گردانيد، (و از بقيه عفو كرد) آن را در طلا، نقره، شتر، گاو، گوسفند، گندم، جو، خرما، كشمش، قرار داد و از بقيه عفو فرمود: قالا: فرض الله الزكاة مع الصلوة فى الاموال و سنها رسول الله صلّى الله عليه وآله فى تسعة اشياء - و عفا رسول الله صلّى الله عليه وآله عما سواهن - فى الذهب و الفضة والابل و البقر و الغنم و الحنطة و الشعير و الزبيب و عفا عما سوى ذلك (340).

در بعضى از روايات آمده كه زكات در همه حبوبات واجب است ولى فقهاء شيعه به موجب روايت فوق و نظائر آن، زكات را فقط در اشياء 9گانه واجب دانسته اند.

چهارم: علت وجوب زكات تاءمين فقراء و پركردن شكاف جامعه بود، در روايات آمده: خداوند مىدانست كه اين مقدار فقراء را كفايت مىكند و اگر كافى نبود زياد واجب مىكرد، زكات به موجب آيه 60 از سوره توبه: انما الصدقات للفقراء والمساكين و العالمين عليها والمؤلفة قلوبهم در هشت محل مصرف مىشود.

/ 260