حلبى در سيره و سمهودى در وفاءالوفاء گفته اند: در سال نهم هجرت رسول خدا صلّى الله عليه وآله از زنان خود يك ماه قهر كرد. در تفسير قمى ذيل آيه: يا ايهاالنبى قل لازوجك ان كنتن تردن الحياة الدنيا... (698) فرموده: سبب نزول آيه آن بود كه چون رسول خدا صلّى الله عليه وآله از خيبر بازگشت و خزانه آل ابى الحقيق به دستش افتاده بود، زنانش گفتند: آنها را به ما بده. فرمود: به حكم خداميان مسلمانان تقسيم كردم. زنانش به خشم آمده و بناى مخالفت گذاشتند و گفتند: شايد شما فكر مىكنيد كه اگر ما را طلاق بدهيد، ديگر كسى از قوم ما با ما ازدواج نخواهد كرد؟! اين سخن بر خدا خوش نيامد، و به حضرت فرمان رسيد كه از آنها دورى نمايد. آن حضرت مدت 29 روز از زنان خود كناره گرفت و در مشربه ام ابراهيم كه زنش ماريه در آنجا بود ماند. تا حدى كه زنانش قاده شده و پاگ گشتند(و شرط طلاق به وجود آمد) آنگاه آيه شريفه فوق نازل شد و زنان حضرت را ميان طلاق و ماندن مخير گردانيد؛ مشروط بر آن كه از حضرت خواستار تجملات و مانند آن نشوند. زنان - كه علاقمند به حضرت رسول صلّى الله عليه وآله بودند - گفتند: ما رسول خدا را مىخواهيم نه تجملات را. اولين زنى كه اين كار را كرد و گفت: انى اخترت الله و رسوله ام سلمه بود.طرسى رحمه الله نيز در مجمع البيان نزديك به آن فرموده است آرى رسول خدا صلّى الله عليه وآله كه مىخواست معلم بشر شود و تا آخر راه صحيح زندگى را به مردم نشان دهد، نمى توانست براى زنان خود زندگى تجملى مهيا فرمايد، هر چند كه امكان آن را هم داشت. زنان حضرت از اين كارها زياد مىكردند؛ولى آفرين به زندگانى على و فاطمه عليهاالسلام كه كاملا از اين پيشامدها مبرا بود.