عقيقه ذبيحه اى است كه از طرف تازه مولود ذبح مىشود، لفظ عق در اصل شكافتن است كه در موقع ذبح، حلق آن شكافته مىشود (329) ظاهر روايات آن است كه: اين كار در ولادت حضرت مجتبى عليه السلام توسط حضرت رسول صلّى الله عليه وآله تشريع گرديد و رسميت يافت چندان كه گذشت از روايات وجوب آن استفاده مىشود ولى اكثريت فقهاء به استحباب فتوى داده اند، در كافى از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: العقيقة واجبة، اذا ولد للرجال ولد فان احب ان يسمه من يومه فعل (330)مرحوم مجلسى در مراءت العقول درشرح اين حديث فرموده: ميان فقهاء اختلافى نيست كه وقت عقيقه روز هفتم ولادت است ولى در حكم آن اختلاف است، سيد و ابن جنيد آن را واجب گفته اند، سيد بر وجوب آن ادعاى اجماع كرده و از ظاهر كلينى نيز وجوب فهميده مىشود، ولى شيخ الطائفة و متاءخرين از او راءى به استحباب داده اند، مساءله محل اشكال و احتياط ظاهر (وجوب) است.مردى به نام عمربن يزيد گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم: به خدا من نمى دانم كه پدرم از من عقيقه كرده است يا نه امام فرمود تا از خودم عقيقه كنم. من اين كار را كردم در حالى كه پير شده بودم و نيز از آن حضرت شنيدم كه مىفرمود: هركس در گرو عقيقه خويش است، عقيقه واجب تر از اضحيه است كل امرء مرتهن بعقيقة والعقيقة اوجب من الاضحيه (331)درحديث ديگرى سماعة بن مهران از امام صادق عليه السلام نقل كرده: فرمود: روز هفتم مولود از وى عقيقه مىشود، سرش را تراشيده و به وزن موى سرش طلا يا نقره صدقه داده مىشود و بازو و فوق بازوى آن به قابله داده مىشود، عقيقه، گوسفند يا شتر است (332) روايات در اين زمينه زياد است.