خداوند در رابطه با جريان آنها چنين فرمود:وانرل الذين ظاهروهم من اهل الكتاب من صياصيهم و قذف فى قلوبهم الرعب فريقا تقتلون و تاءسرون فريقا # و اورثكم ارضهم و ديارهم و اموالهم و ارضا لم تطؤها و كان الله و كان الله على كل شى ء قديرا (525)خداوند آن گروه از اهل كتاب را كه احزاب را يارى كردند، از قلعه هايشان پايين آورد، و در قلوبشان واهمه گذاشت، گروهى را اسير مىكرديد و گروهى را مىكشتيد، خداوند زمين وخانه ها و اموال آنها را بر شما ارث گذاشت و نيز زمينى كه بر آن قدم نگذاشته بوديد، خداوند بر هر چيز توانا است.ناگفته نماند: يهود بنى قينقاع و بنى نضير و بنى قريظه هر سه در يك مسير بودند و آن عهد شكنى و فكر براندازى اسلام بود، على هذا همه محارب و عهد شكن بودند. و به حكم: انما جزاءالذين يحاربون الله و رسوله و يسعون فى الارض فسادا ان يقتلوا (526)؛ محكوم به قتل بودند رسول خدا صلّى الله عليه وآله از طرف خدا در تبعيد و قتل آنها ماءذون بود بنابه تقاضاى بعضى جهات در دو گروه اول تبعيد را تصويب كرد و در گروه سوم به قضاوت سعدبن معاذ عمل نمود و خداوند با آيات 26 و 27 احزاب آن را تاءييد فرمود و آنجا، جاى عاطفه نبود، بلكه بايد تعقل به كار برده مىشد تا انقلاب اسلامى مصونيت پيداكند، گروهى از يهود در شب آن روز آمدند و تسليم شدند، مال و جانشان محفوظ ماند(527) و كشتن آنان و اسارت عده اى مورد تصديق كلام الله مجيد واقع شد.وفات سعد بن معاذگفته شد كه سعد بن معاذ در جنگ خندق زخم برداشت، او بعد ازآن پيوسته به مداواى آن زخم مشغول بود، براى وى خيمه اى در مسجد النبى زده بودند و در آن مىماند، او در شب روزى كه بنى قريظه تسليم شدند، گفته بود: خدايا اگر از قريش جنگى باقى مانده مرانگهدار تا با آنها بجنگم، زيرا خوش دارم با مردمى كه رسول خدا را تكذيب كرده و آزار داده و از مكه بيرون كرده اند بجنگم، و اگر جنگ تمام شده مرا شهيد بميران ؛ ولى پيش از مرگ چشمم را با محو بنى قريظه روشن فرما، و چنان شد(528)او پس از قضاوت تاريخى اش، زخمى كه داشت شكافته شد، رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: وى را به خيمه اش كه در مسجد بود برگردانند، پيوسته از زخمش خون مىريخت تا به رحمت ايزدى پيوست، جابربن عبدالله گفته: چون سعدبن معاذ وفات يافت، جبرئيل محضر رسول الله صلّى الله عليه وآله آمد و گفت: يا رسول الله اين بنده نيكوكار (العبدالصالح) كيست كه فوت كرده و درهاى آسمان براى وى گشوده شده و عرش به حركت آمده است!! حضرت از منزل بيرون آمد، گفتند: سعدبن معاذ فوت كرده است (529) جريان شركت رسول الله صلّى الله عليه وآله در تشييع و دفن وى و گذاشتنش به قبر و پاى پياده رفتن به دنبال جنازه اش مشهور است.