تكميل مطلب - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تكميل مطلب

رفتار حضرت رسول صلّى الله عليه وآله با يهود مدينه خيلى جدى و سرسختانه بود، يهود بنى قينقاع تبعيد شدند و اموال و ديارشان مصادره گرديد، يهود بنى نضير نيز اجلاء شده و يهود بنى قريظه چنان كه خواهد آمد، قتل عام شدند، بايد در اين مطلب دقت بسيار كرد كه چرا؟ ارفاق اسلامى مشمول حالشان نشد.

قوم يهود در اثر علل و اسباب بسيار گرفتار افكار و عقائد گوناگون شده و به صورت تافته جدا بافته در آمده اند و پيوسته مردم جهان را به ستوه درآورده خود نيز روى راحتى نديده اند مگر مدت كمى.

1: يهود نژاد خود را نژاد برتر مىداند، و يهوديت مبتنى بر نژاد است و لذا با آن قدمتى كه دارد گسترش پيدا نكرده و فعلا شايد بيشتر از پانزده ميليون در دنيا نباشند، زيرا، يهودى بايد يهودى زاده باشد، برخلاف اسلام و مسيحيت كه رنگ و نژاد نمى شناسد، گويند: اگر كسى بگويد: من مىخواهم يهودى بشوم، اول قبول مىكنند ولى چون ديدند جدى مىگويد طردش مىكنند.

2: عقيده يهود: آخرت و بهشت مخصوص يهود است و كسى غير از يهود در آن حقى ندارد، تا جايى كه قرآن به آنها فرمود: اگر آخرت فقط مال شماست پس آرزوى مرگ كنيد تا به آن برسيد:

قل ان كانت لكم الدار الاخرة عندالله خالصة من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقين (271)

بگو: اگر در نزد خدا، سراى باز پسين يكسر به شما اختصاص دارد، نه ديگر مردم، پس اگر راست مىگوييد آرزوى مرگ كنيد.

و گفته اند: ما محبوب خداييم و خدا جز ما به كسى نظر ندارد خدا فرمود: حالا كه اين طور است پس چرا خدا شما را در مقابل گناهتان عذاب مىكند، نه بلكه شما هم نظير مردمان ديگر هستيد:

و قالت اليهود والنصارى نحن ابناءالله و احباه قل فلم يعذبكم بذنوبكم بل انتم بشر ممن خلق... (272)

و يهودان و ترسايان گفتند: ما پسران خدا و دوستان او هستيم بگو: پس چرا شما را به (كيفر) گناهتان عذاب مىكند؟ (نه) بلكه شما، (هم) بشريد از جمله كسانى كه آفريده است....

و در جاى ديگر به آنها فرموده: اگر گمان داريد كه فقط شما دوستان خدا هستيد پس آرزوى مرگ كنيد(273) و در قرآن صريحا آمده كه يهود گفته اند: فقط يهود داخل بهشت خواهد شد نه ديگران

قالوا لن يدخل الجنة الامن كان هودا او نصارى (274)

3: يهود عقيده دارد كه اگر يهودى ظلمى بر غير يهود بكند گناهى بر او نيست و يهودى فقط اگر به يهودى ظلم كند پيش خدا مسؤول است.

ذلك بانهم قالوا ليس علينا فى الاميين سبيل (275)

اموال ديگران حرمتى ندارد، مىشود آن ها را به هر شكل خورد و از بين برد و تصرف كرد.

4: مىگويند: در صورت معذب بودن چند صباحى بيش عذاب نخواهيم ديد: و قالوا ان تمسنا النابر الا اياما معدودة (276)

و در جاى ديگر فرموده: كار خلاف مرتكب مىشوند، حرامخوارى مىكنند و مىگويند بر ما بشخوده خواهد شد: ياءخذون عرض هذا الادنى و يقولون سيغفرلنا... (277)

5: انسان هايى بسيار مادى و دنيا پرست هستند، آرزوى جاودانگى دارند، دوست دارند هزار سال زنده بمانند.

ولتجدنهم احرص الناس على حياة و من الذين اشركوا يود احدهم لو يعمر الف سنة... (278)

و آنان رامسلما آزمندترين مردم به زندگى و (حتى حريص تر) از كسانى كه شرك مىورزند، خواهى يافت. هر يك از ايشان آروز دارد كه كاش هزار سال عمر كند....

6: در كتاب الصحيح من السيرة، ج 4، ص 121 از كنز مرصود، ص 48 - 106 و از تلمود نقل كرده: يهود جزيى از خداست، هر كه يهودى را بزند گويا عزت الهيه را زده است، ملت برگزيده نزد خدا فقط يهود است، ملل ديگر مانند حيوانات هستند، يهود مجاز نيست، بر غير يهود مهربانى كند، صدقه بر غير يهود جايز نيست، سرقت اموال ديگران و خيانت به آنها جايز است، تعدى بر ناموس غير يهودى مانعى ندارد، چون اگر آن زن يهودى نيست پس حيوان است.

اين ملت نگون بخت آنگاه كه در مصر بودند، به حكم يقتلون ابنائكم و يستحيون نسائكم (279) بزرگترين ذلت و بدبختى را متحمل شدند، پس از آنكه توسط حضرت موسى عليه السلام خارج شده و در صحراى سينا درآمدند، موسى از آنها خواست كه در شهرهاى فلسطين درآيند، ازفرمان وى سرباز زده و با كمال جسارت گفتند:

فاذهب انت و ربك فقاتلا انا هاهنا قاعدون (280)

تو و پروردگارت برو(يد) و جنگ كنيد كه ما همين جا مىنشينم تو و خدايت، برويد بجنگيد، (شهر را فتح كنيد) ما در اينجا نشسته منتظر گشوده شدن شهر هستيم.

به دنبال اين عصيان و طغيان حكم ذلت آور؛

قال فانه محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض (281)

(خدا به موسى) فرمود:(ورود به) آن (سرزمين) چهل سال بر ايشان حرام شد، (كه) در بيابان سرگردان خواهند بود...

نازل گرديد، و چهل سال سرگردان ماندند، و چون بعدا به شهرهاى فلسطين آمدند، فساد و تباهى به وجود آوردند در نتيجه فلسطينيان حمله كرده آنها را از ديارشان بيرون رانده و فرزندانشان را به اسارت گرفتند، لذا آنگاه كه از پيامبرشان فرماندهى براى جنگ خواستند در جواب سخن او گفتند:

قالوا و ما لنا الا نقاتل فى سبيل الله و قد اخرجنا من ديارنا و ابنائنا (282)

گفتند: چرا در راه خدا نجنگيم با آنكه ما ازديارمان و از (نزد) فرزندانمان بيرون رانده شده ايم

در زمان داود و سليمان عليه السلام نفس راحتى كشيدند، بعدا در دنيا متفرق شده و حكومت از دستشان رفت، آن بلاها ادامه داشت تا به دست رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم كه رحمة للعالمين بود تار و مار گرديدند. جريان ادامه يافت و دفعات متعددى از شهرهاى اروپا دسته جمعى تبعيد و جلاى وطن و آواره شدند.

بعدها ابرقدرتهاى جهان خواستند در ناف اسلام يك غده سرطانى به وجود آورند، تا هر وقت مسلمانان خواستند متحد شوند، آن را به صورت خنجرى بر پهلوى آنها فرو برند، آمدند در فلسطين اشغالى حكومت اسرائيل را تشكيل دادند، با قتل عامها و ارعابها، ساكنين مسلمان فلسطين را تار و مار كرده و اموال و ديار آنها را تصاحب كردند، ظلمها و تجاوزهايى كه از ذكر آنها موى بر اندام آدمى راست مىشود انجام دادند، و اكنون اين حكومت غاصب و فرزند حرامزاده استعمار، خواب راحت را بر جهان اسلام حرام كرده، خود نيز با دلهره و اضطراب و عدم اطمينان از فرجام كار، عمر منحوس خويش را مىگذرانند و بى شك با حول و قوه خداوند به دست مسلمانان غيرتمند تباه و مستاءصل خواهند گرديد.

/ 260