جريان قصاص و انتقام در جاهليت بسته به قدرت و ضعف طرف بود، طبرسى فرموده: قومى كه از قبيله ديگر قومى بودند قسم خوردند كه به جاى بنده، شخص آزادى را از طرف مقابل بكشند، و به جاى زنى مردى را و به جاى يك نفر دو نفر را به جاى يك زخم دو زخم بزنند (101) و نيز نقل شده كه به جاى يك نفر گاهى ده نفر را مىكشتند ولى قرآن مجيد اصل قصاص را حق دانست و اسراف و تعدى درآن را حرام كرد و آن را تحت احكام مضبوطى درآورد و فرمود:يا ايهاالذين آمنوا كتب عليكم القصاص فى القتلى الحر بالحراى كسانى كه ايمان آورده ايد، درباره كشتگان، بر شما (حق) قصاص مقرر شده، آزاد عوض آزاد...و آنگاه در علت تشريع آن فرمود:ولكم فى القصاص حياة يا اولى الالباب لعلكم تتقون (102)و اى خردمندان، شما را در قصاص زندگانى است، باشده به تقوا گراييد. آرى اگر در جامعه قصاص نباشد، حيات اجتماعى به خطر خواهد افتاد ولى اگر قاتل بداند كه او را در مقابل قتل خواهند كشت پى آدم كشى نخواهد رفت، دولتهاى غربى كه انتقام قصاص را ممنوع كرده اند، اكنون بعضى آن را از سرگرفته و ديگران در فكر از سرگرفتن آن هستند.