سومين عمل رسول الله صلّى الله عليه وآله در اولين سال هجرت، بناءمسجد مدينه بود كه مسجد الرسول ناميده شد و پايگاه توحيد گرديد، آن حضرت بعد از ورود به مدينه در جايى كه محل خشكاندن خرما بود براى مردم نماز مىخواند، بعد به اسعد بن زراره فرمود: اينجا را از صاحبانش بخر، و چون او مىخواست اين كار را بكند، گفتند: به رسول الله بخشيدم. حضرت فرمود: نه با پول بخر، بالاخره به ده دينار خريده شد. حضرت دستور ساختن مسجد را در آن محل صادر فرمود: مسلمانان از حره (19) سنگ مىآوردند، ديوارهاى مسجد بالا مىرفت و حضرت خودش نيز در اين كار شركت فرمود؛ حتى وقتى سنگى مىآورد، اسيدبن حفير گفت: يا رسول الله بدهيد من ببرم. فرمود: نه ؛ تو برو سنگ ديگرى بياور. به هر حال مسجد ساخته شد، و در ابتدا فقط چهار ديوار بود، بعدها مسلمانان از حرارت خورشيد ناراحت شده، از حضرتش خواستند سايبانى در آن باشد، لذا به امر رسول الله صلّى الله عليه وآله ستونهايى در آن نصب گرديد و شاخه هاى درخت خرما در آن انداخته شد و مسقف گرديد(20)از روايت كافى فهميده مىشود در اثر كثرت مسلمانان مسجد را توسعه مىدادند تا وقت رحلت آن حضرت وسعت مسجد حدود هزار متر مربع بود الفى ذراع (21)آنگاه پيوسته درطول تاريخ به وسعت آن افزوده شد تا اين كه وسعت آن امروزه كه 1409 هجرى قمرى، شانزده هزار و سيصد و بيست و شش (16326) متر مربع است. گويند در صدصد آن هستند كه بر وسعت آن به قدرى اضافه كنند تا قسمتى از يقيع نيز در آن قرار گيرد، كيفيت توسعه اين پايگاه توحيد در اصل تاريخ داستان مفصلى دارد كه طالبان تفصيل بايد در كتب ديگر مطالعه كنند.ناگفته نماند كه تمام مساجد دنيا، كه اكنون مانند مراكز جاذبه، موحدين را به سوى خود مىكشند و محل ارتباط بندگان مؤمن با خدا هستند، در اثر تبعيت از اقدام اولى حضرت رسول الله صلّى الله عليه وآله به وجود آمده و خواهند آمد.آن روز كه مسلمانان درمعيت رهبر خود، سنگهاى حره را به نام الله بردوش حمل كرده و معبدى به نام خانه خدا وخانه مردم بنا نهاده اند امروز شارع عملشان از حد تصور گذشته است (22) چه دلنشين است آن خانه هايى كه مسجد ناميده شده و صداى يارب يارب از آنها به ملكوت اعلى بلند مىشود.نيز مسجد در اسلام احكام بخصوصى دارد. داخل شدن به آن در هر حال و براى همه جايز نيست، و نيز جنب و حائض و كفار و... حق قدم گذاشتن به آن را ندارند و در زمان آن حضرت وبعد از وى محل عبادت و تصميم گيريهاى اجتماعى بوده است.ساختن مسجد، آباد كردن وتميز كردن و داير نمودند آن سبب گسترش توحيد و موجب اجر و پاداش اخروى است. براى نمونه يك روايت از كافى در اينجا مىآوريم:عن ابى عبيدة الخذاءقال سمعت اباعبدالله صلّى الله عليه وآله وسلّم يقول: من بنى مسجدا بنى الله له بيتا فى الجنة، قال ابوعبيدة فمر بى ابوعبدالله صلّى الله عليه وآله وسلّم فى طريق مكه و قد سويت باحجار مسجدا فقلت له: جعلت فداك نرجو ان يكون هذا من ذلك فقال: نعم (23)از مهاجرين بود، خانه هاى آن حضرت و خانه هاى اصحابش در اطراف مسجد ساخته مىشد و از هر يك درى به مسجد مىگذاشتند، طبرسى در اعلام الورى فرموده: حضرت براى اصحاب خود خطهايى كشيد كه منازل خود را در آن خطوط ساختند براى عمويش حمزه و على عليه السلام نيز خطى كشيد كه در آن خانه ساختند و هر يك درى به مسجد گذاشتند كه به وقت بيرون رفتن، از مسجد آمد و شد مىكردند آخرالامر جبرئيل نازل شد كه: يا محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله خدا مىفرمايد، دستور بدهى هركس درى به مسجد دارد آن را مسدود كند و ديگر كسى مجاز نيست، درى از خانه به مسجد داشته باشد مگر تو وعلى بن ابيطالب كه آنچه بر تو حلال است بر على نيز حلال است. اين امر ابر اصحاب آن حضرت گران، آمد، حتى عمويش حمزه بسيار ناراحت شد و گفت: من عمويش هستم، مرا امر به مسدود كردن در مىكند، ولى در برادرزاده ام على را كه از من كوچك تر است باز مىگرداند!حضرت در جوابش فرمود: يا عم لاتغضبن من سد بابك وترك باب على، فوالله ما امرت انا بذلك ولكن الله امر بسد ابوابكم و ترك باب على.... حمزه گفت: يارسول الله حال كه چنين است به فرمان خدا و رسولش راضى شدم (24)تاريخ اين فرمان را پيدا نكردم كه در كدام وقت بود، ولى اين دستور از جانب خداوند اولا براى حفظ آبروى ومقام مسجد بود كه مىبايست به صورت راه براى عده اى نباشد و ثانيا بيان شخصيت والاى اميرالمؤمنين عليه السلام بود كه يعنى فقط على تالى رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است نه ديگران. جريان مسدود كردن درهاى اصحاب و باز گذاشتن در خانه على بن ابيطالب عليه السلام متفق عليه است و كسى از شيعه و اهل سنت در آن ترديدى ندارد، و يكى از مناقب بسيار بزرگ مولا على عليه السلام مىباشد، لازم نمى دانم در اينجا به منابع اهل سنت اشاره كنم، طالبان تفصيل به الغدير ج 3، ص 202 - 214 رجوع فرمايند، بانقل روايتى از امالى صدوق اين مطلب را به پايان مىبريم.عن زيدبن ارقم قال: كان لنفر من اصحاب رسول الله صلّى الله عليه وآله ابواب شارعة فى المسجد، فقال يوما: سدوا هذه الابواب الاباب على، فتكلم فى ذلك الناس، قال: فقام رسول الله فحمد الله و اثنى عليه ثم قال: امابعد فانى امرت بسد هذه الابواب غير باب على فقال فيه قائلكم، انى والله ما سددت شيئا ولا فتحته ولكنى امرت بشى ء فاتبعه يعنى: اين دستور از جانب پروردگار صادر شده است.