از اعلام الورى نقل شد كه رسولخدا صلّى الله عليه وآله به على بن ابيطالب عليه السلام فرمود: دست مرا بر روى كلمه رسول الله بگذار و آنگاه كلمه را بر دست خود محو كرد و به جاى آن محمدبن عبدالله نوشته شد، اين سخن در نقلهاى ديگر نيز آمده است و آن نشان مىدهد كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله بعد از بعثت نيز خواندن و نوشتن نمى دانسته و چنانكه قبل از بعثت نيز چنين بود، آيه و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب ولا تخطه بيمينك اذا لارتاب المبطلون (553) صريح است در آنكه آن حضرت قبل از بعثت خواندن و نوشتن نمى دانسته است، يعنى تو پيش از آمدن وحى نه خواندن كتابى بلد بودى و نه با دستت چيزى مىنوشتى وگرنه اهل باطل در نبوت تو شك كرده و مىگفتند، در اثر خواندن و نوشتن است.اما راجع به بعد از بعثت اختلاف شديد وجود دارد كه مىدانسته و يا نمى دانسته، هر يك از دو گروه استدلالهاى مفصلى دارند مثلا بعضى گفته اند: اگر خواندن و نوشتن نمى دانست چطور در آخر عمر فرمود: براى من دوات و شانه بياوريد، براى شمانامه اى بنويسم كه بعد از آن ابدا گمراه نشويد: ايتونى بدوات و كتف اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعده ابدا (554)در جواب گفته اند: معلوم نيست نظر آن حضرت نوشتن خودش بوده، بلكه اگر ديگرى هم به دستور وى مىنوشت اين تعبير صحيح بود، طالبان تفصيل به كتاب بحارالانوار، ج 16، ص 132 - 135، و به اوائل كتاب مكاتيب الرس.ل و به رساله پيامبر امى نوشته مرحوم شهيد مطهرى رجوع كنند، گويى آن شهيد مرحوم مىخواهد اين قول راتاءييد كند كه آن حضرت تا آخر عمر خواندن و نوشتن بلد نبوده است ناگفته نماند: اگر هم آن حضرت نوشتن مىتوانست، نوشته اى از وى به يادگار نمانده است.