واقدى مىگويد: رسول خدا صلّى الله عليه وآله چون از جعرانه به مدينه برگشت بقيه ذوالقعده و ذوالحجه را در مدينه بود و چون هلال محرم ديده شد، وكلاء زكات را براى جمع آورى زكات به قبائل عرب فرستاد، بريده بن حصيب به قبيله اسلم و غفار، عبادبن بشر به سليم و مزينه، رافع بن مكيث به قبيله جهينه، عمروبن عاص به قبيله فزاره، صحاك بن سفيان به قبيله بنى كلاب و،... براى جمع آورى زكات رفتند(672).و از جمله وليدبن عقبه برادر مادرى عثمان بن عفان را براى جمع آورى زكات بنى المصطلق به آن قبيله فرستاد. حلبى در سيره خود ج 3 ص 502، تصريح كرده كه آن در سال نهم هجرت بوده است. بنى المصطلق اسلام آورده و مساجد ساخته بودند و چون شنيدند كه نماينده رسول خدا صلّى الله عليه وآله مىآيد بيست نفر با قربانيهاى گوساله و گوسفند به استقبال آمدند. او كه در جاهليت با آنها دشمن بود، با ديدن آن ها احتمال داد كه مىخواهند او را بكشند؛ لذا به مدينه برگشت و گفت: يا رسول الله صلّى الله عليه وآله زكات را ندادند و مىخواستند مرا بكشند، حضرت خيلى ناراحت شد و خواست به آنجا لشكركشى كند.بنى المصطلق چون اين را بشنيدند، آن بيست نفر را به مدينه فرستادند و آنها به حضرت گفتند: يا رسول الله اصلا وليد پيش ما نيامد و نخواست از وى بپرسيد كه آيا با ما سخن گفت در همان وقت كه سخن مىگفتند حضرت را حالت وحى گرفت، و سپس آيه: يا ايهاالذين آمنوا ان جائكم فاسق بنباء فتبينوا ان تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا على مافعلتم نادمين را خواند (673)قرآن مجيد وليد را فاسق خواند و رسول خدا صلّى الله عليه وآله عذر بنى الصطلق را قبول كرد، در تفسير الميزان بعد از نقل قضيه فرموده: ابن عبدالبر در الاستيعاب گويد: آنچه مىدانم در نزول آيه درباره وليد اختلافى وجود ندارد.ناگفته نماند: وليدبن عقبه همان است كه از طرف عثمان بن عفان فرماندار كوفه بود و در حال مستى به نماز آمد و نماز صبح را چهار ركعت خواند و در حال نماز به مردم گفت: اگر كم شد زياد بخوانم وقتى جريان را به مدينه گزارش كردند وليد به دستور خليفه به مدينه آورده شد. كسى از ترس عثمان حاضر نشد به او حد بزند، على بن ابيطالب عليه السلام به او حد شرب خمر زد. به هر حال وليدبن عقبه يكى از روسياهان تاريخ و از دشمنان خاندان وحى بود.