صلاح الدين ايوبى و خيانت او - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صلاح الدين ايوبى و خيانت او

در اينجا به مناسبت كلمه حى على خير العمل مناسب است يادى از اصلاح ايوبى و خيانت او نسبت به تشيع شود، خلفاى فاطمى دويست و هفتاد و يك (271)سال يعنى از سال 296 تا سال 567 قمرى سلطنت كردند، در عصر آنها تشيع در آفريقا چنان زياد شد كه يك نفر از اهالى فلسطين گفت: اگر ده تير داشته باشم 9 عدد عدد آن را به طرف مغرب (مراكش) مىاندازم، چون شيعيان فراوانى دارد و يك عدد آن را در فرنگ.

تشيع با حكومت آنها در مصر و شام و مغرب و غيره گسترش يافت. دانشگاه الازهر مصر توسط جوهرالصيقلى فرمانده لشكر خليفه فاطمى ساخته شد، و با برنامه شيعى در آن تدريس مىشد، و اولين كتابى كه در آن خوانده شد كتاب الاقتصاد در فقه آل رسول بود، و پس از آن كتاب دعائم الاسلام درباره حلال و حرام و قضايا و احكام اهل بيت تدريس شد. چنان كه محمد عبدالنعم خفاجه در كتاب الازهر فى الف عام، ج 1، ص 15 به بعد گفته است:

آخرين خليفه فاطمى العاضدلدين الله كه در قاهره حكومت داشت با اروپا مىجنگيد، او از نورالدين محمودبن زنگى حاكم شام كمك خواست نورالدين لشكر بزرگى را به فرمانهدى شيركوه به كمك العاضد شيركوه پس از پيروز شدن وزير العاضد شد، و پس از دو ماه از دنيا رفت و وزارت به پسر او صلاح الدين رسيد(69) صلاح الدين به جاى تشكر از خليفه فاطمى مشغول نقشه عليه او گرديد و سلطنت را از دست او ربود و همه اموال او را مصادره نمود؛ تا جايى كه اسب سوارى او را نيز گرفت. و پس از چندى او را زندانى نمود و اقوام خويش را از شام به مصر آورد و خانه هاى درباريان فاطمى و املاك آنها را به اقوام خويش داد.

صلاح الدين قاضيان شيعه را عزل كرد وبه جاى آنان قاضيان شافعى را منصوب نمود، حى على خيرالعمل را از اذان برداشت و مردم را به مذهب مالكى و شافعى دعوت كرد؛ لذا مذهب تشيع مخفى شد تا آن كه در مصر فراموش گرديد. او مردم را وادار به عقيده تسنن واشاعره مىكرد، هركس مخالفت مىنمود، او را مىكشت، صلاح الدين دستور داد: گواهى كسى بايد قبول شود كه معتقد به مذاهب اربعه باشد، و نيز فقط كسى حق سخنرانى و تدريس دارد كه از يكى از آن مذاهب را تقليد نمايد. خفاجى، مىنويسد، ايوبيها، در مطلق آثار شيعه دخالت كرده و آن ها را نابود نمودند(70)

صلاح الدين باقى مانده اولاد على عليه السلام را در مصر زندانى كرد، ميان مردان و زنان آنها جدايى انداخت تا نسل على عليه السلام منقرض گردد؛ روز عاشورا كه بنى اميه و حجاع عيد مىگرفتند و تعطيل شده بود، مجددا عيد قرار داد، او كتابخانه اى بزرگ از جمله كتابخانه فاطميان را كه گويند قريب دويست هزار جلد كتاب داشت از بين برد.

البته ما منكر مبارزات صلاح الدين با صلبيها نيستيم و شهامت وى را در متلاشى كردن و راندن آن ها ناديده نمى گيريم، ولى از اين خيانت بزرگى كه بر ولايت و تشيع كرد نيز نمى شود صرف نظر نمود؛ خداوند به او سزاى مناسب كردارش را بدهد؛ عجيب است كه بسيارى از مردم جنايتهاى او را ناديده گرفته و از وى به نيكى ياد مىكنند؛ آنچه درباره صلاح الدين نقل شد همه از كتاب شيعه و زمامداران خودسر تاءليف مرحوم محمد جواد مغنيه ترجمه مرحوم زمانى، ص 214 - 217 است.

/ 260