امين الاسلام طبرسى در مجع البيان فرموده: رسول خدا صلّى الله عليه وآله يكى از ياران خود را به نام مرثدبن ابى مرثد الغنوى به مكه فرستاد تاگروهى از مسلمانان را كه در مكه مانده بودند، از آن جا خارج كند؛ او مردى قوى و شجاع بود، زنى به نام عناق كه در جاهليت با او آشنايى داشت از وى تقاضاى ازدواج نمود، مرثد گفت: بايد در اين كار از رسول خدا صلّى الله عليه وآله اجازه بخواهم كه تو مشركى و من موحد، او چون به مدينه بازگشت از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم اجازه خواست، آيه تحريم نازل گرديد:ولا تنكحوا المشركات حتى يؤمن ولاءمة مؤمنة خير من مشركة ولو اعجبتكم ولا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا و لعبد مؤمن خير من مشرك... (76)و بازنان مشرك ازدواج مكنيد، تا ايمان بياورند. قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است. هرچند (زيبايى) او شما را به شگفت آورد. و به مردان مشرك زند ندهيد، تا ايمان بياورند قطعا برده با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرك است....ناگفته نماند: قبل از نزول آيه فوق در اين رابطه منعى نبود، حتى رسول خدا صلّى الله عليه وآله در مكه دخترش زينب را به ابى العاص و دخترش رقيه را به عتية بن ابولهب و دخترش ام كلثوم را به عقبة بن ابولهب تزويج كرده بود و هر سه نفر مشرك بودند و نيز در قرآن مىخوانيم كه زن لوط و زن نوح عليهماالسلام هر دو كافر بودند درسال اول يا دوم هجرت كه آيه فوق نازل شد اين عمل حرام گرديد جريان: ولاتمسكوا بعصم الكوافر (77)و به پيوندهاى قبلى كافران متمسك نشويد(و پايبند نباشيد)ظاهرا مربوط به سالهاى بعد است كه مسلمانان ماءمور شدند زنان كافر خود را ترك گويند و شايد هم در عرض آيه بقره نازل شده باشد؛ والله علم.