نامه امام خمينى به رهبر شوروى (581) - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه امام خمينى به رهبر شوروى (581)

در ابتداى اين مطلب گفتيم كه نامه نوشتن رسول الله به سلاطين يكى از جريانهاى بس مهم سال ششم هجرت بود، و عظمت آن به حدى است كه در قالب الفاظ نگنجد و به قول معروف يدرك و لا يوصف مىباشد، بعد از گذشتن هزار و چند سال اولين كسى كه قدم در جاى قدمهاى رسول خدا صلّى الله عليه وآله گذاشت و مانند او كار مىكرد، حضرت امام خمينى رضوان الله تعالى عليه بود، كه نامه اى به رهبر شوروى ميخائيل گورباچف نوشت و او را به دين اسلام دعوت فرمود، سفير و نامه رسان امام در اين پيام تاريخى مجتهد، عالى قدر حضرت آيت الله آملى و خانم دباغ يكى از زنان نمونه اسلام و انقلاب، بود، امام رضوان الله تعالى عليه در اين نامه مىنويسد:

بسم الله الرحمن الرحيم:

جناب آقاى گورباچف، صدر هياءت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستى شوروى!

با اميد خوشبختى و سعادت براى شما وملت شوروى، از آنجاكه پس از روى كار آمدن شما چنين احساس مىشود كه جنابعالى در تحليل حوادث سياسى جهان خصوصا در رابطه با مسائل شوروى در دور جديدى از بازنگرى و تحول قرار گرفته ايد، و جسارت و گستاخى شما در برخورد با واقعيات جهان چه بسا منشاء تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلى حاكم برجهان گردد، لازم ديدم نكاتى را يادآور شوم...

اولين مسئله اى كه مطمئنا باعث موفقيت شما خواهد بود اين است كه در سياست اسلاف خود دائر بر خدازدايى و دين زدايى ازجامعه كه تحقيقا بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروى وارد كرده است تجديد نظر نماييد و بدانيد كه برخورد واقعى با قضاياى جهان جز از اين طريق ميسر نيست....

مشكل اصلى كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادى نيست مشكل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست، همان مشكلى كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد، مشكل اصلى شما مبارزه طولانى و بيهوده با خدا و مبداء هستى و آفرينش است.

آقاى گورباچف براى همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاى تاريخ سياسى جهان جست و جو كرد چرا كه ماركسيسم جوابگوى هيچ نيازى از نيازهاى واقعى انسان نيست، چرا كه مكتبى است مادى و با ماديت نمى توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت... بدر آورد...

رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد و شما دومين و على الظاهر آخرين ضربه را به پيكر آن نواختيد، امروز ديگر چيزى به نام كمونيسم، در جهان نداريم ولى از شما جدا مىخواهم كه در شكست ديوارهاى خيالات ماركسيسم گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد.

اميدوارم افتخار واقعى اين مطلب را پيدا كنيدكه آخرين لايه هاى پوسيده هفتاد سال كژى كمونيسم را از چهره تاريخ و كشورتان بزداييد... وقتى از گلدسته هاى مساجد بعضى از جمهوريهاى شما پس از هفتاد سال بانگ الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمى مرتبت صلّى الله عليه وآله به گوش رسيد، تمامى طرفداران اسلام ناب محمدى صلّى الله عليه وآله را از شوق به گريه انداخت ؛ لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان بينى مادى و الهى بينديشيد.

ماديون معيار شناخت در جهان بينى خويش را حس دانسته و چيزى را كه محسوس نباش، از قملرو علم بيرون مىدانند و هستى را همتاى ماده دانسته و چيزى را كه ماده ندارد و موجود نمى دانند، قهرا جهان غيب مانند وجود خداوند تعالى و وحى و نبوت و قيامت را يك سره افسانه مىدانند در حالى كه معيار شناخت در جهان بينى الهى اعم از حس و عقل مىباشد و چيزى كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم مىباشد گرچه محسوس نباشد، لذا هستى اعم از غيب و شهادت است و چيزى كه ماده ندارد مىتواند موجود باشد.

اگر جنابعالى ميل داشته باشيد در اين زمينه تحقيق كنيد مىتوانيد دستور دهيد كه صاحبان اينگونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب در اين زمينه به نوشته هاى فارابى و بوعلى سينا (رحمة الله عليهما) در حكومت مشاء مراجعه كنند تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هرگونه شناختى بر آن استوار است معقول است نه محسوس، و ادراك معانى كلى و نيز قوانين كلى كه هر گونه استدلال بر آن تكيه دارد معقول است نه محسوس و نيز به كتابهاى سهروردى (رحمة الله عليه) در حكمت اشراق مراجعه نموده و براى جنابعالى شرح دهند.

جناب آقاى گورباچف اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات از شما مىخواهم درباره اسلام به صورت جدى تحقيق و تفحص كنيد، اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاى والا و جهان شمول اسلام است كه مىتواند وسيله راحتى و نجات همه ملتها باشد....

با آزادى نسبى مراسم مذهبى در بعضى از جمهوريهاى شوروى نشان داديد، كه ديگر اينگونه فكر نمى كنيد كه مذهب مخدر جامعه است، راستى مذهبى كه ايران را در مقابل ابرقدرتها چون كره استوار كرده است ؛ مخدر جامعه است!... در خاتمه صريحا اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتى مىتواند خلاء اعتقادى نظام شما را پرنمايد و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجوارى و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مىشمارد.

والسلام على من اتبع الهدى

روح الله الموسوى الخمينى 11 / 10 / 67

پيام امام رضوان الله عليه را به طور خلاصه از مجله نور علم دوره سوم شماره پنجم، ص 10 - 14 نقل كرديم، گورباچف بعد از چندى جواب مناسب و تواءم با قبول توسط وزير امور خارجه اش، به محضر امام فرستاد و اكنون كه جهان كمونيسم، در حال شكستن است و مكت توحيد به تدريج ظلمت مادى را هم شكسته و نور اعتقاد به خدا را در جاى آن قرار مىدهد، تا جايى كه نمايندگان مملكت مجارستان با اكثريت قاطع به انحلال حزب كمونيسم، راءى دادند، پيام امام رحمة الله عليه در رديف عوامل شكننده آن هيولاى مخوف قرار گرفته است به اميد از بين رفتن همه مكتبهاى مادى.

/ 260