جريان لعيان ميان مردى و زنش - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جريان لعيان ميان مردى و زنش

مجلسى رحمه الله از المنتقى نقل كرده كه در سال نهم هجرت رسول خدا صلّى الله عليه وآله حكم لعان را ميان مردى به نام عموير و زنش خوله اجرا كرد؛ ولى چون حكم لعان در سوره نور آمد كه در سال پنجم نازل گرديد، بنابراين حكم مذكور چند سال قبل از واقعه عويمر نازل شده است ؛ولى از تفاسير معلوم مىشودكه آيات 6 تا 10 از سوره نور بعد از اتفاق قضيه نازل گرديده است والله اعلم (701).

على بن ابراهيم قمى از اعلان قرن سه و چهار در تفسير خويش نقل كرده: علت نزول آيات والذين يرمون ازواجهم ولم يكن لهم شهداء الا انفسهم فشهادة احدهم اربع شهادات بالله انه لمن الصادقين... آن بود كه: عويمربن ساعده عجلانى به محضر رسول خدا صلّى الله عليه وآله آمده و گفت: يا رسول الله شريك بن سحماء با زن من زنا كرده و از او حامله است. حضرت از وى روگردانيد تا اينكه او چهار بار اين سخن را تكرار كرد. حضرت به منزل خويش آمد و آيه لعان نازل گرديد. پس از نماز عصر، حضرت به عويمر فرمود: زنت را در اينجا حاضر كن ؛ درباره شما آيه نازل شده است عويمر پيش زنش آمد و گفت: رسولخدا صلّى الله عليه وآله تو را مىخواهد. زن كه در ميان قوم خويش محترم بود، با عده اى به مسجد آمد. رسول خدا صلّى الله عليه وآله به عويمر فرمود: به طرف منبر رفته و با يكديگر ملاعنه كنيد. عويمر گفت: چه كنم فرمود: برو پيش و بگو: خدا را شاهد مىگيرم كه در نسبت زنا به نزم راست مىگويم. او جلو رفت و آن طور گفت، حضرت فرمود: تكرار كن. تكرار كرد، فرمود: باز تكرار كن. تا چهار بار تكرار كرد، بعد فرمود: در دفعه پنجم بگو: لعنت خدا بر من اگر دروغگو باشم (702) او چنان گفت ؛حضرت فرمود: اگر دروغ گفته باشى لعنت خدا بر تو حتمى است بعد فرمود: برو كنار.

آنگاه به زنش فرمود: تو هم مثل شوهرت شهادت مىدهى و گرنه حد خدا را بر تو جارى خواهم كرد. زن نگاه به قوم خويش انداخت و گفت: در اين شامگاه اينها را روسياه نخواهم كرد.به طرف منبر رفت و گفت: خدا را شاهد مىگيرم كه عويمر در اين نسبت كه به من مىدهد دروغگوست. حضرت فرمود: تكرار كن او تاچهار بار تكرار كرد، فرمود: در دفعه پنجم خودت را لعنت كن، اگر شوهرت راستگو باشد، او چنان گفت. حضرت فرمود: واى بر تو اگر دروغ گفته باشى.لعنت خدا براى تو حلال نخواهد بود گفت: مهريه اى كه داده ام چه مىشود؟فرمود: اگر دروغ مىگويى، مهريه براى تو از دروغ بعديدتر ا ست و اگر راست مىگويى مهريه در مقابل حلال بودن او براى تو بوده است... طبرسى در مجمع البيان ذيل آيه فوق آن را با چند وجه نقل كرده و فرموده نام آن مرد هلال بن اميه بوده است.اين حكم يكى از احكام عجيب درباره پيشامدهاى فوق است. گويند: چون آيه قذف نازل گرديد، بعضى از مسلمانان ضمن قبول كردن آن گفتند: اگر انسان كسى را با زنش ببيند زنا مىكند تا برود شاهد بياورد، زانى كارش را تمام كرده و رفته است و اگر به تنهايى شهادت بدهد حد قذف خواهد خورد پس چه بايد كرد؟ تا حكم لعان نازل گرديد.

/ 260