در آخر ربيع الاول سال اول هجرت كار ديگرى كه انجام شد اين بود كه آن حضرت بر نماز مغرب يك ركعت و بر نماز ظهر و عصر و عشا هر يك دو ركعت افزود و مجموع نمازهاى پنجگانه هفده ركعت گرديد. مرحوم مجلسى تصريح مىكند كه اين كار در آخر سال اول هجرت بود و فى هذه السنة زيد صلوة الحضر و كانت صلوة الحضر والسفر ركعتين... و ذلك بعد مقام رسول الله المدينة بشهر (35)ناگفته نماند: نماز اولين تكليفى است كه واجب گرديد و به محض بعثت آن حضرت دستور نماز نازل شد. يعقوبى فرموده: اولين نمازى كه واجب گرديد نماز ظهر بود، جبرئيل وضو گرفتن را به آن حضرت آموخت، حضرت مانند جبرئيل وضو گرفت، آنگاه جبرئيل نماز خواند تا آن حضرت نحوه نماز خواندن را بداند... سپس حضرت به نزد خديجه آمد، نحوه وضو و نماز را به او بيان كرد، او نيز وضو گرفت و نماز خواند، آنگاه على بن ابيطالب نيز چنان كرد (36) نقل ابن اسحاق نيز در سيره اش همان طور است (37) و نيز در بحار، ج 18، ص 184، آمده است، مرحوم كلينى و صدوق از حضرت باقر عليه السلام نقل كرده اند: اولين نمازى كه آن حضرت خواند نماز ظهر بود(38)نماز پنج وقت در مكه همه اش دو ركعت دو ركعت بود و تا آمدن به مدينه پيوسته نمازها همان طور دو ركعت خوانده مىشد، در روايت كافى از امام سجاد عليه السلام نقل شده: خداوند در مكه بر مسلمانان نماز را دو ركعت دوركعت واجب فرمود، آن حضرت نيز چنان مىخواند و مدت سيزده سال در مكه همان طور بود حتى وقتى كه به قبا آمد و منتظر آمدن على عليه السلام بود باز دو ركعت، دو ركعت مىخواند... راوى گفت: پس اين هفده ركعت كى واجب شد؟ فرمود: در مدينه پس از تقويت اسلام، حضرت هفت ركعت بر نمازها افزود: به ظهر دو ركعت و به عصر دو ركعت و به مغرب يك ركعت و به عشاء دو ركعت، صبح را نيز به حالت خود گذاشت، زيرا كه ملائكه روز به سرعت نازل مىشدند و ملائكه شب به سرعت مىرفتند، صلاة صبح را هر دو گروه از ملائكه مىديدند، لذا خدا فرمود: و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا (39) يعنى: مسلمانان و نيز ملائكه روز و شب آن قدر مىبينند(40)مرحوم كلينى از امام باقر عليه السلام نقل كرده: خداوند ده ركعت نماز واجب كرد، و كار را به رسولش تفويض فرمود آن حضرت نيز هفت ركعت بر نمازها افزود(41)، مرحوم صدوق نيز آن را بدون اشاره به تفويض نقل كرده است (42) و نيز كلينى از امام صادق عليه السلام نقل مىكند: ثم ان الله عز و جل فرض الصلوة الركعتين ؛ ركعتين عشر ركعات فاءضاف رسول الله صلّى الله عليه وآله الى الركعتين، ركعتين و الى المغرب ركعة فصارت عديل الفريضة لايجوز تركهن الافى سفر و اءفرد الركعة فى المغرب فتركها قائمه فى السفر و الحضر فاجاز الله عزوجل له ذلك كله... (43)و در همين حديث امام صادق عليه السلام فرموده: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم: نوافل را سى و چهار ركعت، دو برابر نمازهاى يوميه سنت نهاد، خداوند از وى قبول كرد، فريضه و نافله جمعا پنجاه ويك ركعت گرديد كه دو ركعت بعد از عشاء نشسته خوانده مىشود و يك ركعت محسوب است.از اين حديث معلوم مىشود كه آن حضرت نافله يوميه را نيز در آن ايام خوانده و رسميت داده است، به هر حال:با افزوده شدن هفت ركعت، مسلمانان تقرب بيشترى به خداى رحمان پيدا كردند، با ذكر دو مطلب، اين بحث را به پايان مىبريم:اول: مرحوم صدوق از امام صادق عليه السلام بدون سند نقل كرده كه افزود:... چون رسول خدا از ولادت فاطمه عليها السلام آگاه شد يك ركعت بر نماز مغرب افزود براى شكر به پروردگار(44) و در علل الشرايع اين حديث (45) را با يك سند ضعيف و مجهول و مرسل نقل مىكند على هذا نمى شود به اين حديث اعتماد كرد، به نقل مرحوم كلينى در كافى كه زيادت هفت ركعت در ولادت حسنين عليهماالسلام و براى شكر خدا بوده، كه خدا آن را اجازه فرموده است (46)اگر چنين باشد زيادت در سال سوم و چهارم هجرت بوده است.دوم اينكه: رواياتى كه مىگويند نماز در شب معراج هفده ركعت واجب شد منافاتى با اين مطلب ندارد، زيرا در اين صورت در شب معراج هفده ركعت واجب شده آن حضرت به اذن خدا تا در مكه بود فقط ده ركعت را بيان فرمود و بقيه را بعد از هجرت اظهار داشته است به روايات وجوب نماز در شب معراج در من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 196، تا 200 باب فرض الصلوة رجوع شود