1 - آن حضرت در سفر تبوك چون به وادى القرى رسيد، شب در حجر (ديار ثمود) بود كه به اصحاب فرمود: امشب طوفان شديدى وزيدن خواهد گرفت، كسى جايى نرود مگر با رفيقش و هر كه شترى دارد پاى آن را ببندد. چنان بادى وزيد كه همه را هراسان كرد، هيچ كس تنها جايى نرفت مگر دو نفر از بنى ساعده كه يكى براى قضاى حاجت و ديگرى در پى شترش رفته بود، اولى در راه خفه شد، دومى را باد به كوه قبيله طى افكند، با دعاى حضرت اولى نجات يافت، دومى را قبيله طى به مدينه تحفه آوردند(685).