كتاب معاقل - از هجرت تا رحلت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هجرت تا رحلت - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كتاب معاقل

طبرى در تاريخ خود گويد: به قولى آن حضرت در سال دوم هجرت كتاب معاقل را نوشت و آن را از غلاف شمشيرش مىآويخت (245) و ابن اثير مىنويسد: آن حضرت در سال دوم معاقل را نوشت و به شمشيرش نزديك كرد(246) عبدالوهاب نجار در حاشيه كامل مىنويسند اين عبارت از طبرى نقل شده و صحيحش آن است كه: ان فى هذه السنة كتب رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم المعاقل و كان معلقا بسيفه

ناگفته نماند: معقله به معنى ديه (خونبها) و غرامت است، جمع آن معاقل آيد على هذ آن كتاب در رابطه با ديات بوده خواه ديه انسان باشد يا ديه اعضاء انسان ؛ آن كتاب توسط على عليه السلام با املاء رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم نوشته شده است، يكى كتاب صحيفه جامعه و ديگرى كتاب ديات كه كتاب الفرائض خوانده مىشد و آن حضرت نيز مانند رسول خدا صلّى الله عليه وآله آن را از غلاف شمشيرش آويزان مىكرد، و آن همان كتاب بود كه از رسول خدا به او ارث رسيده بود.

صدوق رحمه الله از على عليه السلام نقل كرده كه فرمود: دو كتاب از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم به ارث بردم يكى كتاب خدا ديگرى اين كتاب كه در غلاف شمشيريم هست، گفتند: يا اميرالمؤمنين اين كتاب كه در غلاف شمشيرت دارى چيست فرمود: هر كه غير قاتل خويش را بكشد لعنت خدا بر او، هر كه غير ضارب خود را بزند لعنت خدا بر او باد.

عن على بن ابيطالب عليه السلام قال: ورثت عن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم كتابين، كتاب الله و كتابى فى قراب سيفى هذا، قيل: يا اميرالمؤمنين و ماالكتاب الذى فى قراب سيفك قال: من قتل غير قاتله او ضرب غير ضاربه فعليه لعنة الله (247) اين روايت را در صاحب مكاتيب الرسول رواياتى در اين زمينه جمع نموده است (248) بخارى نيز از اين كتاب كه درباره ديات و نحو آن بوده، نام مىبرد(249)

مرحوم صدوق در كتابى (250) همه اين كتاب را نقل كرده است و در اول آن فرموده: ابن ابى عميرالطبيب گويد: اين روايت را به امام صادق عليه السلام نشان دادم فرمود: آرى آن حق است و اميرالمؤمنين عليه السلام كارمندانش را به آن امر مىفرمود.

آن كتاب، معروف به اصل ظريف بن ناصح است و چون در سند آن ثقه جليل القدر ظريف بن ناصح وجود دارد لذا به نام وى ناميده شده است. مرحوم شيخ الطائفه نيز آن را تماما در تهذيب (251)نقل كرده است، ايضا مرحوم كلينى نقل كرده: از ابن فضال و محمد بن عيسى و يونس كه گفتند: كتاب فرائض على عليه السلام را به حضرت رضا عليه السلام نشان داديم فرمود: آن صحيح است و در روايت بعدى نشان دادن آن به حضرت صادق عليه السلام نيز نقل شده است، مرحوم فيض نيز در ابواب القصاص والديات به آن اشاره مىكند(252)

/ 260