در تكميل اين سخن مناسب است سه مطلب ذكر شود، يكى آن كه رسولخدا صلّى الله عليه وآله در زمان خويش اين عمل را انجام داده و به آن امر فرموده است. روايات شيعه و اهل سنت شاهد اين مطلبند، مرحوم شيخ در خلاف از ابوهريره و جابر نقل كرده: سارقى رانزد رسول خدا صلّى الله عليه وآله آوردند، حضرت دست او را قطع كرد، بعد او را در سرقت گرفتند حضرت پايش را قطع نمود (461)اين حديث در كافى از امام صادق عليه السلام چنين نقل شده: از پدرم شنيدم مىفرمود: مردى را به محضر على عليه السلام، در زمان خلافتش، آوردند كه سرقت كرده بود، حضرت دست او را قطع كرد، بعد او را آورند كه سرقت كرده بود، پاى چپش را قطع كرد، دفعه سوم او را آوردند، حبس ابد فرمود و از بيت المال به او انفاق كرد و فرمود: رسول الله صلّى الله عليه وآله چنين كردند با او مخالفت نمى كنم.(462)دوم آن كه: شرائط قطع دست سارق بسيار مفصل است، حدود بيست شرط بلكه بيشر دارد و با جزئى ترين شبهه، حد دفع مىشود، شرائط مفصل آن در كتب فقهيه مذكور است.سوم: در كتابها نوشته اند: قطع دست سارق قبل از اسلام نيز در ميان عرب بوده است ولى كيفيت آن معلوم نيست، در اسلام فقط چهار انگشت از دست راست قطع ميشود، در تاريخ يعقوبى نقل شده كه عده زيادى از احكام توسط حضرت عبدالمطلب رسميت يافت و اسلام آنها را پذيرفت از جمله قطع دست سارق بود(463).