ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بدانيد آنچه از دنيا كه رو آورنده بود پشت كرد، و آنچه كه پشت كننده بود رو آورد (بر اثر پيروى نكردن از من هدايت از ميان رفت، و بر اثر پيروى از معاويه عوايت و ضلالت هويدا گرديد) بندگان نيكوكار خدا، با عزمى ثابت آماده كوچ كردن شدند و (از فرط غم و اندوه) اين سراى ناپايدار را بسراى پايدار سودا كردند، برادران ما كه در جنگ صفين خونهاشان ريخته شد زيانى نكرده اند (بلكه سود سرشارى بردند خوشا باحوالشان) كه زنده نيستند، تا اندوهها بخويش راه داده، و آب تيره را بياشامند، راستى به خدا سوگند كه بديدار خدا شتافتند، و مزد خويش را از خدا گرفته، و پس از خوف و ترس (در جهان ناامن) سراى امن را ماوا گرفتند، چه شدند برادران من كه در راه حق سوار شده (و براى خدا جنگيدند تا كشته شدند) و براستى و درستى درگذشتند عمار (ابن ياسر) كجا است (ابوالهيثم مالك) ابن تيهان چه شد (ابوعماره خزيمه ابن ثابت انصارى) ذوالشهادتين چرا رفت، چرا همانندان آنان (مانند مالك اشتر، هاشم مرقال، محمد ابن ابى بكر) كه هم پيوندان مرگ بودند، و سرهاشان بسوى گنهكاران (معاويه و يارانش) فرستاده شد پيدا نيستند (چگونه دلشان راضى شد كه على را تنها بگذارند و بگذرند
) نوف گفت آن حضرت (با دلى پر سوز و جگرى پر گداز) چنگ از محاسن شريف زده پس از سرشگ بسيارى كه از ديده بدامان ريخت فرمود: آه كه چقدر متاسف بر درگذشت برادران خويشم، برادران عزيزى كه قرآن را با استوارى خواندند، و واجبات را از روى بينش و انديشه برپاى داشتند، سنت را زنده كرده و بدعت را كشتند، بدشت پيكار خوانده شده(با كمال دلاورى و شوق) پاسخ دادند، و از روى اعتماد و وثوق از پيشوا پيروى كردند، از آن پس بفريادى رسا و بلند ندا در داد. آى مردم جهاد، جهاد، بدانيد من در همين امروز سپاه را سان ميبينم (و مهياى جنگ ميشوم) هر آزاده مرديكه آرزومند ديدار خداست بيرون شود نوف گويد: آنگاه حضرت حسين عليه السلام را بر ده هزار نفر، و قيس ابن سعد ابن عباده عليه الرحمه را بر ده هزار نفر، و ابوايوب انصارى را بر ده هزار نفر، و ديگران را بشماره هاى ديگر امير قرار داده، و ميخواست به صفين باز گردد (و با معاويه و اهل شام جهاد كند) هنوز جمعه (آن هفته) نرسيده كه عبدالرحمن ابن ملجم مرادى لعنه الله عليه آن ضربت (زهرآگين) را بفرق همايون آن حضرت وارد آورد، پس سپاهيان بكوفه بازگشتند، و ما در اين هنگام همچون گوسفندانى شبان گمكرده بوديم، كه از هر سوى
گرگها آنها را بربايند.