ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پسرك من، بدان، نيكوترين چيزيكه من دوستدار آنم، كه تو از وصيت منش بچنگ آرى، همانا پرهيز و ترس از خدا است (بهمه حال آشكار و نهان اين لطيفه را بكار در بند و پاى از دايره عفت و تقوى برون منه) ديگر اكتفا كردن بچيزى كه خداوند آنرا بر تو فرض و لازم شمرده، و رفتن براهى است كه نيكان، و گذشتگان از پدران و خانواده تو (كه همگان پيمبران و اوصياء بودند) بدان راه رفتند، زيرا كه آنان نفوس خويش را نيكو نگهدارى نموده و (در اين راه) چيزى را فروگذار نكردند، و (براى تقويت قواى ايمان در آيات آفاقى و انفسى) انديشه كردند، بدانسانكه تو نگه كننده و انديشه كننده هستى، تا اينكه پايان نگه نمودن، و انديشه كردن آنان را بسوى آنچه (از حقوق الهى) كه شناختند، و خويشتن دارى از هر چيزيكه بدان مامور و مكلف نبودند (و مافوق طاقت ايشان بود) كشاند، پس اگر (از فرط همت جوانى و بلندى فكر و نظر) نفس تو روش آنان را نپذيرفت، و نخواست بدانسانكه آنان شناخته و يقين كردند بشناسد و يقين كند، پس بايد تو خواهان همين قسمت بوده و همين روش را از روى طلب فهم و آموزش دانش دنبال كنى، نه بفرو رفتن در شبهه ها، و افراط در خصومتها و لجاجها، و پيش از آنكه بخو
اهى در اين راه وارد شوى، (و پسنديده هاى نيكان را برگيرى و ناپسنديده هاى گمراهان را رها كنى) بايستى از خداى خواهان يارى بوده، و براى بدست آوردن موفقيت، و واگذاردن هر مشوب و آميخته بباطلى كه تو را به شبهه افكند، و يا بضلالت و گمراهيت كشاند بپروردگارت توجهى تام داشته باشى. آنگاه همينكه يقين كردى كه دلت (آئينه وار) نرم و مصفا شد، و رايت قرار گرفت و گرد آمد بايستى عزم تو در همين يك راه (كه راه توحيد و خداپرستى است) جزم باشد، و در همين چيزيكه من براى تو بتفسير و توضيح پرداختم نگه كنى، و اگر آن چيزى را كه براى خويش خواهانى، از فراغت نظر و پاكى فكر (از مشوبات) برايت فراهم نيامد (و بدون اينكه آئينه دل را از زنگارهاى شوائب بپردازى و بخواهى از رويه پيشينيان پيروى نكرده، و بدون چراغ هدايتى اين راه را طى كنى) بدانكه در اين هنگام شترى كور رامانى كه در ورطه هاى هولناك و دره هاى تاريك (و سهمگين) پر تابى (و آن وقت شخصى هستى خبط كننده، و در تيه گمراهى سرگردان) و هر خبط كننده كه نور يقين را با تاريكى شبهات در هم آميزد (و بدون دانش از طريقه انبياء و دانشمندان سر كشد در حقيقت) او جوياى دين نيست، و دست باز داشتن از اين روش (براى ا
و) بصلاح نزديكتر است.

پسر عزيزم، وصيت مرا نيكو بفهم (و پروردگارت را نيكو بشناس) و بدان آن خدائيكه بخشنده حيات است، گيرنده جان است، و آنكه آفريدگار است ميراننده است، آنكه جان ستان است، دهنده جان، و آنكه مبتلا كننده است، شفا دهنده است (خلاصه زمام كليه امور آفرينش از درد، و دوا، و مرگ، و حيات، بدست قدرت او است) و اين جهان سر پا نيست مگر براى آن چيزيكه خداوند بخاطر آن چيزش آفريده است، و آن چيز عبارت است از نعمت دادن، و مبتلا كردن (در دنيا) و مزد دادن در آخرت، و پاره از چيزهاى ديگرى كه خود خواسته، و رازش بر ما پوشيده است، پس اگر چيزى از اين كار بر تو دشوار افتاد (و آنطوريكه دلخواه است سر از اسرار آفرينش بدر نياوردى بيهوده، بر سازمان شگرف گيتى خورده مگير، كه بناى آن در كمال متانت و استحكام است و) ندانستن آن امر را حمل بنادانى خويش كرده، و بدانكه نخست كه تو آفريده شدى نادان بودى، و آنگاه (كم كم در مدرسه آنجهان درس زندگى خوانده و) دانا گرديدى، و بدان بسيارى از امور است كه تو آن را ندانسته فكر و رايت در آن سرگردان و ديده ات در آن گمراه (و نابينا) بود پس از آن ندانستنها و نديدنها در آن بينا شدى (و دانستيش) بنابراين (در دانستن
راز آفرينش) چنگ بدامان كبريائى آنكسى در زن كه تو را راست و مستوى الخليقه آفريد، و روزيت داد، تو بايد فقط او را پرستش كرده، و توجهت بسوى وى بوده، و از او در بوك و بيم باشى.

عزيزم، اين را بدان كه (در جهان آفرينش) از نشانها و اوصاف پروردگارت بزرگ هيچكس نشانى نداد، بدانسانكه (جد گرامت) رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نشان داد (آن پيغمبر عزيز پرده از جمال الوهيت برافكند، و تا آنجا كه تير رس فكر بشر بود از حسن ازل سخن راند) سزاوار است تو هم براى رسيدن بسر منزل مقصود و رستگارى به پيشوائى و پيشاهنگى وى تن در دهى. اى حسن، دانسته باش كه من در دادن پند و اندرز بتو هيچ كوتاه نيامدم، و تو هم كسى نيستى كه با همه سعى و كوشش نظرت را بدانجا كه چشم انداز (فكر درخشان و روشن) من است برسانى (بنابراين در سخنانم درست دقت كن، و آنها را توشه دار، در امر زندگانى بكار بند).

/ 305