ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ى زيرا دوست بزيان دوست خورسندى ندهد) و نبايد خانواده تو بدبخت ترين كسان بالنسبه بتو باشند (كه دست كرم و احسانت را از خويشانت باز گرفته، و بدل و بخششت براى بيگانگان باشد) با آنكه در آشنائى با تو سرگردان است هيچگاه آشنائى مكن (و عزت نفس را از كف مگذار) بايد برادر تو در گسيختن (پيوند دوستى) و پيوستن تو با او او از تو تواناتر نباشد (و هر چه او ميدرد تو بايد بدوزى) و نيز او نبايد در بدى كردنش با تو و نيكى كردن تو بر او از تو پيش افتد (و هر چه او بدى ميكند، تو نيكى كن، و عفو و اغماض بايد از تو بالنسبه باو شروع شود نه از او بر تو، حسن جان) نكند كه ستم ستمگر را بر خويش گران و سنگين شمارى (و موجبات اندوه را بر خور فراهم) زيرا كه او بزيان خويش و سود تو همى كوشد (بهره تو در برابر صبر و بردبارى ثواب، و سزاى او در ازاى ستمكارى عقاب است، و پاداش آنكه تو را شادمان ميسازد آن نيست كه اندوهگينش خواهى (بلكه بايد معامله بمثل را بطرز احسن اجرا سازى.

پسر جانم، اين بدان، كه روزى بر دو گونه است (يكى آن) روزئى كه بجوئيش، و (ديگر) روزئى كه بجويدت و (آن روزئيكه جوياى تست) اگر بسويش نروى بسويت خواهد آمد، (و اگر از آن بگريزى تو را خواهد جست) اى حسن چنانكه بيشتر با تو گفتم، كارها را رشته بدست خدا است، و همه بخششها از سوى او بنابراين) بهنگام نيازمندى فروتنى (در نزد ارباب ناز و نعمت) و بهنگام بى نيازى نيز ستم (بر نيازمندان) بسى زشت و قبيح است، جز اين نيست كه بهره تو از دنيايت بدان اندازه است كه امور زندگانيت را اداره كنى، بپوشى، و بپوشانى، بنوشى، و بنوشانى) جايگاه خويش را اصلاح كنى (و خانه آخرت را آباد سازى، اى پسر هيچگاه بر چيزى از چيزهاى جهان اندوه مخور) و اگر بنا باشد بر چيزى كه از دستانت بدر رفته زارى كنى، پس براى هر چه كه بتو نرسيده است زارى كن، و بر آنچه كه نبوده است; به آنچه كه بوده است دليل آور (خيال كن بودنيها از آن تو بوده، و از دستت بدر رفته است) زيرا كارها همانند هم اند (بلكه چيزيكه انسان زحمتش را نكشيده، و بچنگ نياورده غصه اش كمتر از آنست كه گرد آورده، و از دستش بيرون شده است) تو نبايد از كسانى باشى كه تا به رنج و آزارش نكوشند، پندش سودم
ند نيفتد زيرا خردمندانه بدانش و ادب پند آموزد، و چهارپايان جز بزجر و ضرب رام نگردند، اندوه هائى كه بتو ميرسند، آنها را به نيروى شكيب، و نيكو گمانى (درباره خدايتعالى) از خويش دور مساز، هر آنكه از راه وسط كرانه گزيد بخويش ستم كرد، دوست انسان همانند خويشاوند است، (بلكه بسيار افتد كه بيگانه از خويش نزديكتر باشد) دوست آن كسى است كه نهانش (با عيالش يكى و) درست باشد، هوسرانى و كورى انباز يكديگرند (زيرا اين هر دو انسان را از راه بچاه كشند) بسيار دورى كه نزديكتر از نزديك، و بسيار نزديكى كه دورتر از دور است) دوست بى آزار به از برادر پر آزار است) غريب آن كسى است كه بى دوست بسر برد (نه آنكس كه از وطن بدور است) هركه از حق تجاوز كند راه زندگى بر او تنگ شود، و هر كه بر قدر و مرتبه خويش بسازد (دل آسوده گيش) برايش پايدارتر است، اى حسن، استوارترين رشته كه (در زلال و پيشامدهاى سهمگين گيتى) چنگ در آن توانى زد، همانا رشته ايست كه بين تو و پروردگارت استوار است، دشمن تو آن كس است كه درباره تو بدون پروا باشد (و احترام تو را ناچيز انگارد، و عرض و آبرويت را بر باد دهد) بهنگاميكه آز و طمع باعث هلاكت باشد نااميدى (از چيزى بمنزله رسيدن
و) بدست آوردن است، نه هر شكاف و رخنه (زشتى از دشمن) آشكار كردنى، و نه هر فرصتى دريافتنى است (چنين نيست كه انسان بدون توفيق خداوندى بتواند از فرصتها استفاده نمايد زيرا) چه بسا بينا كه در پيمودن راه مقصود بخطا افتد، و چه بسا نابينا (و ناآشناى بكارى) كه از شاهراه (منظور) گذر كند، بدى (و انتقام) را بتاخير افكن، كه هر زمان خواهى بسوى آن توانى شتافت، بريدن از نادان (در معنى) همانند پيوستن با دانااست، (زيرا نادان انسان را بگرفتارى كشد، و دانا رها سازد، پس از آن بريدن باين پيوستن است) هر آنكه از (مكر) زمان ايمن نشست دچار خيانتش شود، و هر آنكه آن (مكر) را بزرگ گرفت ناچيز و كوچكش بيند (و به آسانى از پيشامدهاى جهان پيروز بدر آيد) نه هر تيرافكنى بنشانه زند (و نه هر كوشنده بمنظور دست يابد) هنگاميكه پادشاه (را درباره رعيت انديشه) دگرگون گردد جهان گونه ديگر بخود گيرد (در كشور تبهكارى و فساد بسيار و بركات كم گردد) پيش از راه از همراه بپرس و پيش از (خريدن) خانه از همسايه.

/ 305