ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد علی انصاری قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(حسن جان، با اينكه مزاح و طيبتى كه از حدود حق خارج نشده، و باعث او خال سرور، و مرهم ريش درونهاى خسته ميباشد نيكو و پسنديده است، با اينحال چون افراط در آن باعث از دست دادن شكوه مردانگى، و كشانده شدن براه باطل است، لذا سخت) بپرهيز از سخن گفتنى كه آن خنده آور باشد، ولو اينكه آنرا از جز خودت نقل كنى، و از مشورت كردن با زنها نيز دورى گزين، زيرا كه راى و عزم زنان سست و ناتوان است (و مغز لطيفشان را آن نيرو نيست كه در پيشامدهاى سهمگين گيتى بتوانند راه بيرون شدنى بدست آورند) ديده گانشان را با حجاب خويش بپوش، زيرا آنها را سخت در حجاب پوشاندن (و عفت و تقوا را بايشان آموختن) برايشان پايدارتر است (تا اينكه هر يك از آنان كه بدون تقوا، و بر خلاف دستور قرآن و شرع بى حجاب ببازار خرامد و با نگاههاى پر شرم و نازش دل از دست بينندگان بربايد، و شيطان بمنظورش دست يافته، زنا و بى عصمتى در آن كشور شايع، و حميت و مليت از ميان برخيزد) بيرون رفتن آنان دشوارتر از اين نيست كه شخص غير موثقى را بر آنان گمارى (غير غير است خواه بيرون و خواه در خانه) اگر توانستى طورى كنى كه آنها جز تو را نشناسد، چنان كن (زيرا زنى كه از حيث ايمان
و راى و عقل ناتوان است وقتى ديگرى را شناخت ممكن است در بند فريب آن شخص افتاده، و فسادها توليد شود) او را در كاريكه از حد توانائيش خارج است تسلط مده (و انتظار كارهاى سخت را از وى نداشته باش) زيرا كه زن گلى خوشبوى را ماند، كه براى فرماندادن نيست (بلكه براى بوئيدن است، شگفتا كه در زمان ما برخى از تهى مغزانيكه متاسفانه نام مسلمان بر خويش نهاده و در معنا ننگ عالم اسلام اند بتقليد از اروپاى مسيحى خويش را روشن فكر خوانده، دم از تساوى حقوق نسوان زده، و اين موجود لطيفى كه جز خانه دارى و فرزند پرورى نميتواند عهده دار كارهاى ديگرى باشد او را بدون حجابش بادارات كشيده، در ظاهرى براى كار، لكن در باطن منظورشان فرو نشاندن آتش شهوت خويش ميباشد، آن نامردان بى حميت زنان را در امور اقتصادى و اجتماعى كشور دخالت داده، ميخواهند براى ملت اسلام از زن وكيل و مشاور و منشى بتراشند، و حال آنكه نيمى از مردان مملكت از فقر و بيكارى بجان آمده، و خود وجود آن زنها در امور كشور باعث اختلال و ركود كارها شده است) حسن جان در گرامى داشتن زن راه افراط مسپار، تا جائيكه براى شفاعت درباره ديگرى (او نزد تو) بطمع افتد، و سخت بپرهيزاز اينكه (در حق وى بدگم
ان شده و) غيرت را در غير موضع بكار بندى، زيرا كه اين بدگمانى زن پاك را بناپاكى كشد، و آراسته و خالى الذهن را به شك و ترديد افكند (و از راهش بدر برد) براى هر يك از خدمتكارانت كارى معين كن كه از آن كارش بازپرسى و مواخذه كنى، كه بدين ترتيب چنانكه سزد (برنامه كار و زندگى مرتب و) خدمتت را هر يك بديگرى باز نگذارند (با اقوام و عشيره ات بمهربانى و نيكى رفتار كن زيرا كه آنان بهنگام پروازت برايت بمنزله شهپراند، و اصل و ريشه ات هستند كه (در افتخار و نازش) بسوى آنان باز ميگردى و دست و بازويت ميباشند، كه بدانهابصولت و نيرويت افزوده (و چشم بدخواهت را ميترسانى، حسن جان وصاياى من در اينجا بپايان ميرسد، اميد است اين سخنان گرانمايه را از پدر پير و دانشمندت شنيده، و آنها را دقيقا بكار بندى، تا از عمر و زندگانيت استفاده هاى شايان ترى ببرى (در خاتمه خوانندگان گرام را متوجه ميسازد كه اين وصيتنامه اگر چه بنام حضرت امام حسن عليه السلام انشا گرديده، لكن ظاهرا منظور حضرت اميرالمومنين عليه السلام ديگران از افراد امت باشند، زيرا كه در آن كناياتى است كه با مقام دانش و عصمت امام سازگار نيست، همچون بنده دنيا، و بازرگان سراى فريب، و يا همچ
ون شترى سركش، و وحشى، و ديگر از اين گونه اشارات، در هر حال اميد است فرق اسلامى براى تامين سعادت دو جهانى خويش اين وصيتنامه را سرلوحه برنامه زندگانى خويش قرار دهند، تا بسعادات دو جهانى نايل گردند). اكنون دين و دنياى تو را به خداى سپرده، و بهترين قضا و مقدارتش را براى حال و آينده، و دنيا، و آخرتت از وى درخواست مينمايم پايان.

/ 305