نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از مسائل بنيادين و اساسى فلسفه سياست، مسأله ضرورت حكومت و دولت است و از مراحل آغازين خروج زندگى
بشر از شكل بدوى و ابتدايى اش و تشكيل مجتمع هاى بشرى و تحول در ساختار زندگى انسانها وجود حكومت
مسلّم انگاشته مىشده است و تنها گروه اندكى در گذشته و در قرن نوزدهم ـ نظير سن سيمون و پرودن ـ قائل
به محو حكومت از جامعه بودند.

به اعتقاد سن سيمون خرد و انديشه انسانى توانايى آن را دارد كه جامعه را
از مهلكه برهاند و راهبرى كند. از نظر «آنارشيست ها» و مخالفان حكومت، انسان طبيعتى پاك دارد كه او
را وامى دارد تا درخواست ها و تقاضاهاى نيكو و پسنديده را بپذيرد.

اين گروه همچنين معتقدند كه حكومت
با آزادگى انسانى سازگار نيست و حفظ كرامت و آزادى انسان ايجاب مى كند كه حكومت از قاموس زندگى او
بركنده شود.

پژوهشهاى جامعه شناسانه نشانگر اين است كه بشر همواره و در همه شرايط تشكيل دولت و حكومت را ضرورتى
اجتناب ناپذير و مبتنى بر فطرت و عقل مى ديده است، و اين به جهت خصلت همنوع طلبى و مدنىّ بالطبع بودن
انسان است.

تنها در سايه يك زندگى اجتماعى و تشكيلات منسجم ـ كه در آن حقوق همگان محترم شمرده شود ـ
انسان مى تواند به حيات خود ادامه دهد. در غير اين صورت، زندگى بشر شكل معقولى نخواهد داشت و هرج و
مرج، بربريّت، توحّش، حق كشى، نابرابرى از نوع جنگل و بى قانونى بر انسانها پرتو مى افكند.

اَشكال حكومت و وجود تفاوت هاى اساسى در ساختار و رويكرد سيستم هاى مديريتى كلان جوامع، مبتنى بر
نظامهاى معرفتى متفاوت، جهان بينى هاى گوناگون و نوع تلقىّ آنها از انسان است:

چون اگر انسان تنها
جسم انگاشته شود، آمال نهايى اين خواهد بود كه او از نظر مادى تأمين شود و بسترهاى رفاه، راحتى و
خوشى او فراهم آيد. در اين بينش، همه تلاشها بر مدار شهوت و لذّت است. اما اگر انسان را برتر و فراتر
از ماديّات ديديم و با نگرشى جامع به ابعاد و زواياى وجود انسان و خصلت هاى مادّى و معنوى او، ساختار
نظام سياسى را پى ريختيم; حكومت در پى تأمين آسايش و معراج انسان خواهد بود.

با اين دو معيار و نحوه
نگرش به انسان و انتخاب آرمانهاست كه ما به نقد انديشه هاى سياسى و نيز عملكرد حكومت ها مى پردازيم;
چراكه جانمايه انديشه هاى سياسى همان بينش و آرمان است و جز آن انديشه هاى سياسى كالبدى بيش نيست.

/ 331