7ـ مفهوم تحمّل و «تولرانس» از نگرش غربى و اسلامى
در مورد آزادى گفتيم، مفهوم آزادى كه در فرهنگ سياسى و ادبيات سياسى ما مطرح است، ابتدا به عنوانترجمه واژه «ليبراليسم» [1] كه در غرب رايج است، به كار گرفته مى شد. همچنين واژه «تحمّل» كه در مقابل
خشونت به كار مى رود، برگردان و ترجمه واژه «تولرانس» [2] است كه در زبان انگليسى استعمال مى گردد و
يا «تالرنس» فرانسوى است. به هر حال، اين مفهوم و اصطلاح در ادبيات غرب رايج است.البته اشكالى ندارد
كه مفهوم و اصطلاحى كه در زبان بيگانه كاربرد دارد و برخوردار از شفافيّت و معناى رسايى است، ما عين
همان اصطلاح و يا معادلش را در ادبيات خودمان وارد كنيم و مورد بهره بردارى قرار دهيم. اما نكته اى كه
نبايد از آن غفلت داشت اين است كه گاهى اين مفاهيم وارداتى داراى حدود و قيود و بارهاى معنايى ويژه
اى هستند و در آنها بارهاى ارزشى متناسب با فرهنگى كه آن اصطلاح در آن شكل گرفته، اِشراب شده است.يعنى وقتى در فرهنگى واژه اى به كار مى رود، يك بار ارزشى مثبت و يا منفى نيز دربر دارد، اما وقتى آن
واژه به فرهنگ ديگرى ـ كه با فرهنگ مبدء بيگانه است ـ منتقل مى گردد، بار ارزشى خود را از دست مى دهد،
و يا بالعكس بار ارزشى جديدى از زبان دوم كسب مى كند.توضيح اين كه:همان طور كه «آزادى» از فرهنگ غرب در ادبيات ما وارد شد و به دليل اين كه اين واژه در غرب گستره وسيعى
داشت و به معناى بى بندوبارى جنسى نيز به كار مى رفت كه در جامعه ما مطرود بود و هرگز چنين برداشتى در
فرهنگ ما و براى مردم مسلمان ما قابل تحمّل نبود، ما مجبور شديم كه با توجه به ارزشهاى اسلامى و ملّى
خود، قيودى را به آزادى اضافه كنيم و خواهان آزادى مشروع و آزادى در چارچوب ارزشهاى اسلامى گرديم و
بصراحت اعلام كنيم كه ما آزادى مطلق را قبول نداريم.همچنين مفهوم «خشونت»، در اصطلاح جديد، از
فرهنگ غرب وارد فرهنگ ما شد و بر خلاف غرب كه به مقتضاى فرهنگ خويش مطلقاً آن را مذموم و محكوم مى
دانست، ما به طور مطلق آن را ضدّ ارزش نمى دانيم، چنانكه آزادى را به عنوان ارزش مطلق نپذيرفتيم.بلكه ما خشونت عارى از منطق را كه بى جا و مخالف اخلاق انسانى باشد، مذموم مى دانيم و معتقديم كه در
مواردى خشونت موجّه و به مقتضاى عقل و تأمين كننده مصالح جامعه است; كه در اين صورت بار منفى نخواهد
داشت.پس وقتى واژه «تولرانس» از فرهنگ غرب وارد ادبيات ما مى شود، ما قبل از آن كه به طور مطلق آن را مطلوب
معرفى كنيم، بايد به خاستگاه آن توجه كنيم و ريشه آن را پيگيرى كنيم و بنگريم در ادبيات غرب اين واژه
به چه معنى و برخوردار از كدام بار ارزشى مثبت و يا منفى است و اساساً با چه انگيزه اى اين واژه در
فرهنگ غرب رايج گشته است و با چه انگيزه اى آن را به فرهنگ و ادبيات سياسى ما منتقل كرده اند؟و نيز
بنگريم كه آيا پس از انتقال آن واژه در مفهوم آن تغييرى ايجاد شده است و يا نه؟مفهوم «تولرانس» از جمله ارمغانهاى فرهنگ مدرن غربى است كه پس از رنسانس بتدريج رشد كرد و قبول عام
يافت و امروز يكى از مشخصه هاى اصلى فرهنگ الحادى غرب شناخته مى شود. سابقاً نيز عرض كرديم كه وقتى
از فرهنگ غربى نام مى بريم، منظورمان فرهنگ همه ساكنان مغرب زمين نيست; چون در آنجا انسانهاى موحّد و
متديّن فراوان اند، بلكه منظورمان فرهنگ الحادى مسلط بر غرب است كه در غرب نيز مخالفان زيادى دارد.براى ريشه يابى مفهوم تولرانس بايد عرض كنيم كه اولاً:در فرهنگ مسلّط غرب همه ارزشها ـ اعم از
ارزشهاى اخلاقى، ارزشهاى اجتماعى، ارزشهاى حقوقى و سياسى ـ امور اعتبارى هستند و ريشه عقلانى و
واقعى ندارند. به عبارت ديگر، ارزشها تابع خواست ها و سليقه هاى مردم هستند.نمى شود گفت كه چيزى و
اعتقاد و باورى براى هميشه و براى همه داراى ارزش است. بلكه به نظر غربى ها مادامى كه جامعه آن را مى
پذيرد، ارزشمند است و اگر روزى سليقه مردم تغيير كرد، همان ارزش تبديل به ضدّ ارزش مى گردد. ثانياً:اعتقادات و باورهاى دينى را نيز در شمار همان ارزشهاى اعتبارى قرار مى دهند و فرد را در گزينش آنها و
يا طرد آنها آزاد مى بينند و آنها را در حدّ يك سليقه تنزل مى دهند:همان طور كه افراد بر اساس سلايق خود رنگ لباسشان را بر مى گزينند، مثلاً كسى دوست دارد كه لباس
سُرمه اى بپوشد و ديگرى لباس مشكى مى پوشد و ديگرى نيز لباس قهوه اى مى پوشد، و نمى شود كسى را مذمّت
كرد كه چرا رنگ قهوه اى را انتخاب كرده است و يا خاكسترى را; چون هر كسى در انتخاب سليقه خود آزاد است،
همچنين افراد ارزشها و گزاره هاى دينى را بر اساس سليقه و خواست خود انتخاب مى كنند و نمى شود كسى را
محكوم كرد كه چرا تو به فلان دين اعتقاد دارى و يا اعتقاد ندارى، و چرا به فلان اعتقاد دينى توهين مى
كنى و به طرد و نفى آن مى پردازى.بالاتر از اين، اگر كسى به يكباره اعتقادات دينى خود را كنار نهاد و
ارزشهاى دينى جديدى را برگزيد، نمى شود او را محكوم كرد; چون تغيير عقيده او درست به مانند تغيير
سليقه او در انتخاب رنگ لباس است!اما از ديدگاه اسلام و فرهنگ اسلامى، مقدّسات و ارزشهاى دينى به مراتب از جان، مال و ناموس و بستگان
عزيزتر است.