2ـ تعريف سياست و جايگاه قواى سه گانه در اسلام
براى اين كه مشخص شود كه آيا در قرآن راجع به سياست سخن گفته شده يانه، ابتدا بايد تعريف روشنى ازسياست ارائه دهيم: سياست يعنى روش اداره جامعه يا تنظيم جامعه به صورتى كه به مصالح و خواسته هاى
جامعه تحقق بخشيده شود. به تعبير ساده تر، سياست يعنى آيين كشوردارى. البته منظور ما از سياست آن
مفهومى نيست كه بار منفى دارد و توأم با كلك و حقه بازى و نيرنگ و فريب دادن ديگران است.در باب سياست و كشوردارى از زمان (منتسكيو) به بعد هيأت حاكمه مركب از سه قوه معرّفى مى شود:قوه
مقننه، قوه قضاييه و قوه مجريه. وظيفه قوه مقننه وضع احكام و دستوراتى براى اداره جامعه و تنظيم
مقرّرات رفتارى براى مردم و متناسب با شرايط گوناگون است، به گونه اى كه عدالت اجرا گردد و نظم بر
جامعه حاكم شود و حقوق ديگران ضايع نگردد و در كل جامعه به سوى صلاح پيش رود.وظيفه قوه مجريه به اجرا
در آوردن مقررات و قوانين وضع شده است و در اين زمان در قالب هيأت دولت شكل مى گيرد. وظيفه قوه قضاييه
تطبيق قوانين كلّى و موضوعه بر موارد جزئى و خاص و داورى و صدور حكم در مرافعات و اختلافات بين مردم و
حوزه هايى از اين دست است.با توجه به تقسيم بندى فوق و وظايفى كه براى قوا بر شمرده شده، حال بايد ديد نظر اسلام و قرآن راجع به
جايگاه قواى سه گانه و مشروعيّت آنها چيست و آيا قرآن و اسلام در اين حوزه ها دستورات و قوانين مشخصى
دارد؟البته بايد توجه داشت كه منظور ما از قوانين، قوانين اجتماعى است، نه احكام و قوانين فردى كه
كسى در وجود آنها در دين شكى ندارد.