7ـ تصوير اسلام از رحمت و غضب خداوند - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

7ـ تصوير اسلام از رحمت و غضب خداوند

از جمله شبهاتى كه غربى ها بر اسلام و قرآن وارد كرده اند اين است كه خدايى كه در قرآن معرفى شده
عبوس، خشن و اهل غضب و انتقام است; امّا خداى انجيل باگذشت، رئوف و با سعه صدر و پر تحمّل و آن قدر
مهربان و دلسوز مردم است كه، العياذ باللّه، پسرش را فرستاد كه كشته شود، تا همه مردم بخشيده شوند و
خون او جريمه و تاوان معصيت و گناه گنهكاران گردد !

آيا واقعاً خدايى كه قرآن معرفى مى كند خشن و عبوس
است، يا رحيم و رئوف؟

پاسخ شبهه فوق اين است كه خداوند هم داراى صفت رحمت است و هم داراى صفت غضب.

هم «ارحم الرّاحمين» است
و هم «اشدّ المعاقبين»; و از 114 سوره قرآن، 113 سوره با «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»آغاز مى گيرد كه در
آن دو عنوان از صفت رحمت خدا; يعنى، «رحمان» و «رحيم» آمده است. تنها يك سوره از قرآن با «بسم الله»
آغاز نشده است امّا در سوره نمل دو بار عنوان «بسم الله» آمده است و علاوه بر طليعه سوره، در ميانه
سوره نيز تكرار شده است; آنجا كه (ملكه سبا) نامه حضرت سليمان به خود را كه با «بسم اللّه الرّحمن
الرّحيم» آغاز شده است، بر قوم خود مى خواند.

به هر حال، در قرآن 114 مرتبه عنوان «بسم اللّه الرحمن
الرّحيم» تكرار شده كه در آن دو صفت از رحمت الهى ذكر گرديده است.

اما در كنار معرّفى رحمت بى كران
الهى، آياتى نيز ويژگى خشم و غضب خدا را معرفى مى كنند; از جمله:

«... وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَام.» [1]

و خداوند (براى كيفر بدكاران و كافران لجوج) عزّتمند و صاحب انتقام است.

«إِنَّا مِنَ الُْمجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ.» [2]

مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت.

«... فَبَاءُو بِغَضَب عَلَى غَضَب وَلِلْكافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ.» [3]

از اين رو، به خشمى بعد از خشمى (از سوى خدا) گرفتار شدند; و براى كافران مجازاتى خواركننده است.

اگر اروپاييان ـ به تعبير خودشان ـ خداى خود را فقط مهربان و رحيم معرفى مى كنند و مى گويند خداى ما
خشم و غضب ندارد، خدايى را كه در اسلام و قرآن معرفى شده است، درست معرفى نكرده اند; و چنانكه آنها مى
گويند خدايى كه ما به آن معتقديم فقط اهل خشم و غضب نيست.

بلكه هم داراى رحمت است و هم داراى غضب، و بى
ترديد رحمت او بر غضب و خشم او برترى و چيرگى دارد; از اين رو فرمود:

«... كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ...» [4]

(خداوند) رحمت (و بخشش) را بر خود حتم كرده است.

اين معنى در روايات فراوان و متواترى از ناحيهّ شيعه و سنّى نقل شده است و در دعاهاى ما آمده است كه:

«يا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ.»

اى كسى كه رحمتش بر غضبش پيشى گرفته است.

يعنى رحمت خدا غضب او را نفى نمى كند، بلكه بر آن سبقت دارد و تا آنجا كه حكمت و لطف و فضل الهى ايجاب
كند، بندگان مشمول رأفت و رحمت حضرت حق خواهند بود و خشم و غضب الهى ظاهر نمى گردد; مگر در هنگامى كه
ضرورت باشد خداوند عده اى را گرفتار خشم و غضب خود گرداند.

از اين روست كه مى نگريم خداوند بر اقوامى
چون قوم عاد، ثمود و لوط ـ كه داستانشان در قران نيز آمده است ـ غضب كرد و با فرود آوردن عذاب خويش بر
آنها، نابودشان ساخت. چرا كه آنان با آن كه پيامبران الهى مكرّر آنان را دعوت به هدايت كردند و براى
اين كه مسير هدايت در برابرشان آشكار و هويدا شود، معجزات و نشانه هاى الهى را نيز ارائه دادند; با
اين همه راه طغيان و فساد پيش گرفتند و اندكى تغيير در رفتار پليد و زشت آنان رُخ نداد و بيش از پيش به
عصيان و مخالفت با دستورات الهى و پيامبر او پرداختند.

اينجا بود كه حكمت و مشيّت الهى ايجاب كرد كه
آنان گرفتار خشم و عذاب الهى گردند، تا عبرتى باشند براى مفسده جويان و گردنكشان لجوج و معاند.

بنابراين، خدايى كه در قرآن معرفى شده است، عبوس نيست، بلكه خداى رحمت و مهربانى است و تنها به هنگام
ضرورت و جايى كه حكمتش ايجاب كند، خشم و غضب خويش را بروز مى دهد. پس در برابر اين سؤال كه آيا اسلام
مبتنى بر رحمت و مهربانى است و يا مبتنى بر سخت گيرى و خشونت است; مى گوييم:

در اسلام اصل، رحمت است و
بنابراين است كه رحمت و رأفت حاكم گردد، اما در موارد خاصّى كه قرآن نيز به آنها اشاره دارد، نبايد
رحمت و رأفت نشان داد و آنجا بايد سخت گيرى، شدّت عمل و خشونت نشان داد.

خداوند نيز هم داراى صفت رحمت
است و هم داراى خشم، غضب و انتقام.


[1]ـ ال عمران/ 4.

[2]ـ سجده/ 22.

[3]ـ بقره/ 90.

[4]ـ انعام/ 12.

/ 331