5ـ پاسخ شبهه مذكور و نسبت احكام ثابت با احكام متغيّر اسلام - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنها مى گويند: «قانون بريدن دست دزد» براى جلوگيرى از دزدى، خيانت به مال مردم و براى حفظ امنيّت
مالى جامعه بوده است. اگر ما براى حفظ امنيّت جامعه قانون و روش بهترى داشتيم، بايد آن را اِعمال
كنيم; نه اين كه در هر زمان و عصرى دست دزد را قطع كنيم.

هدف و غايت قانونى كه در اسلام آمده است حفظ
امنيّت جامعه است و در آن زمان، براى حفظ امنيّت جامعه، راهى جز اين نبود كه دست دزد را قطع كنند. ولى
امروزه ما شيوه ها و راه هاى بهترى براى تأمين اين هدف داريم كه توأم با خشونت نيست و كرامت انسانى را
مخدوش نمى كند.

بريدن دست دزد علاوه بر اين كه خشونت آميز و عملى وحشيانه است، با كرامت انسانى نيز
سازگار نيست و بايد كنار نهاده شود. ما در زمانى زندگى مى كنيم كه پديده اى به نام «مدرنيته» تحقق
پيدا كرده و شرايط اجتماعى بكلّى عوض شده است و چون زندگى نو و جامعه جديد برخوردار از شرايط جديد و
كاملاً متفاوت با شرايط اجتماعى زمان پيامبر و ائمه است، ديگر جايى براى اجراى قوانين اسلامى وجود
ندارد.

در ابتدا گفتند اسلام شكل حكومت را تعيين نكرده و آن را به مردم واگذار كرده است. آن گاه از اين كه
تعيين شكل حكومت به مردم واگذار شده، نتيجه گرفتند در مواردى كه اسلام قانون مشخصى ندارد، تدوين
قانون به عهده مردم نهاده شده است.

سپس پا را از اين نيز فراتر نهادند و گفتند:

حتّى در مواردى كه
اسلام قانون دارد، مى توان قانون اسلام را نسخ كرد و تغيير داد! بى شك در اين صورت بايد فاتحه اسلام
را خواند.

5ـ پاسخ شبهه مذكور و نسبت احكام ثابت با احكام متغيّر اسلام

اجمالاً عرض كرديم كه اسلام علاوه بر احكام ثابت و تغييرناپذير، احكام متغيرى نيز دارد. چون به طور
كلّى احكام اسلام تابع مصالح و مفاسد واقعى است و زندگى انسان در دنيا، در بخشى از امور، تابع شرايط
متغيّر است كه البته آن شرايط متغير متناسب با مصالح و مفاسد واقعى متغيّر است.

چنانكه عرض كرديم
حكومت نيز داراى احكام ثانوى و متغيّر است و تعيين بافت و شكل آن در هر دورانى و نيز تدوين قوانين
حكومتى و تشخيص تناسب آن قوانين با مقتضيات زمانه بر عهده ولىّ فقيه نهاده شده است كه در چارچوب
اسلام و رهنمودهاى كلان اسلامى به وظيفه خود عمل مى كند.

بايد توجه داشت كه شناخت احكام ثابت و متغيّر اسلام و تفكيك آنها از يكديگر تنها از دين شناس ساخته
است كه اصطلاحاً فقيه و مجتهد ناميده مى شود. او چون با روح و منابع اسلامى; يعنى، كتاب، سنّت و سيره
پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام) آشنايى دارد، مى تواند احكام ثابت را از احكام متغيّر باز
شناسد و مشخصه ها و مؤلّفه هاى هر يك را تشخيص دهد.

صِرف اين كه فى الجمله احكام متغيّرى در اسلام وجود دارد، ايجاب نمى كند كه ادعا شود همه احكام اسلام
متغيّر است. اگر همه قوانين، دستورات و احكام اسلام متغيّر بود ديگر چيز مشخّصى از اسلام نمى ماند.

آيا در آن صورت ما از چه اسلامى مى خواستيم دفاع كنيم؟

اگر همه احكام و قوانين اسلام متغيّر است و
اسلام اصلاً از احكام ثابتى برخوردار نيست، چرا ما انقلاب كرديم و خواهان اجراى احكام اسلام شديم و
در اين راه صدها هزار شهيد تقديم كرديم؟

ممكن بود در زمان شاه، با ايجاد يك رفرم و تغييراتى خواستهاى
مردم را تأمين كرد و زمينه را براى اين كه مردم خود قوانين را وضع كنند فراهم آورد; اگر اين همان
اسلام است و قوانين آن متغيّر با رأى و نظر مردم شكل مى گيرند پس ما بى جهت انقلاب كرديم، بهتر بود كه
از ملّى گراها پيروى مى كرديم و بر اساس نظر آنان مصالح جامعه را تأمين مى كرديم، در اين صورت ديگر
اين همه خسارت متحمّل نمى شديم!

با اجراى روشى كه ملّى گراها پيشنهاد مى دادند و بر اساس دموكراسى
ليبرال، مبارزات انتخاباتى آرام و مسالمت آميزى انجام مى داديم و با رأى و انتخاب مردم نمايندگانى
را به مجلس طاغوت مى فرستاديم و آنان طبق خواست مردم و موكّلان خود قوانين غير مردمى را تغيير مى
دادند!

اين حاصل سخنانى است كه امروز، با الهام گرفتن و خط گرفتن از تئوريسين هاى خارجى، در برخى از
مطبوعات ما كه با پول بيت المال مسلمين اداره مى شوند، القاء مى گردد!

عدّه اى از متشابه سوء استفاده مى كنند و جوانانى را كه هنوز فرصت مطالعه احكام اجتماعى اسلام را
پيدا نكرده اند و از توان علمى كافى برخوردار نيستند، تحت تأثير سخنان خود قرار مى دهند.

/ 331